Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: جلوه‌هايي از آموزه‌هاي شهيد بهشتي در باره حضور روحانيت در صحنه

جلوه‌هايي از آموزه‌هاي شهيد بهشتي در باره حضور روحانيت در صحنه

در آستانه سالروز شهادت

اشاره:نويسنده - آقای سید ضیاء مرتضوی - در اين نوشتار به بازگويی و ارزيابی گفته‌ها و هشدارهای حکيمانه شهيد بزرگ انقلاب - که وی را دست ظلم و جهل و نفاق و رياست ‌طلبی، از جامعه گرفت، يعنی شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتی ـ می‌پردازد تا نشان دهد از منظر و نگاه تيزبين و صريح و دلسوزانه آن بزرگ‌مرد، رمز موفقيت روحانيتی که در «صحنه» است و هر يک، مظهری از مظاهر قدرت اسلامی‌و شأنی از شئون گسترده حاکميت و ولايت امور و امامت خلق به شمار می‌روند، در چيست و پرتگاه بس خطرناک اين گروه عالمان کجاست؟

همه مي‌دانند که شهيد آيت‌الله بهشتي از حضور فعال و سازنده روحانيت در صحنه انقلاب و نظام، در چارچوبي که بر آن تأکيد داشت دفاع مي‌کرد؛ با اين اذعان که «روحانيت نمي‌گويد که در لباس روحانيت کم‌ و ‌بيش عناصر ناصالح وجود ندارد، چنين عناصري وجود دارد و بايد به دست خود روحانيت حساب اين‌ها روشن شود و کنارزده شوند.» اما تأکيد وي اين بود که:

«روحانيت مي‌گويد من همان نهاد ديرينه قديمي‌و همان يار مهربان امت مي‌خواهم بمانم و در تداوم انقلاب و ساختن جمهوري اسلامي‌نقش خلّاقي را که مي‌توانم داشته باشم، ايفا کنم، همان خادم ملت و خدمتگزار بي‌منت باشم. بنگر به امام و رهبر که حتي از کلمه «رهبر» که بدون هيچ بحث و ترديدي شايسته آن است و احدي در دنيا در اين زمينه ترديد ندارد، از کلمه رهبر هم خوشش نمي‌آيد. مي‌فرمايد به من بگوييد خدمتگزار، بهتر است تا بگوييد رهبر».

و فلسفه حضور روحانيون در عرصه نظام را، در برابر شبهه ‌افکني‌هاي جاهلان و غرض ‌ورزان اين-گونه بازگو مي‌کند:

«ملت قهرمان ايران! ما روحانياني که به حکم وظيفه، به خواست خدا که شارع اسلام است، به خواست نبي اکرم و ائمه طاهرين، به حکم آنچه ولي عصر در روايت مشهور از او فرموده، به خواست امام و رهبر عزيزمان و به خواست آن قهرمانان جانباز صحنه انقلاب که هر کجا در جمع آن‌ها هستيم، احساس پيوند عاشقانه متقابل برادريمان، عيان و آشکار هست، ما بر اين احساس مي‌خواهيم همان‌ طور که رهبر فرمود در جمع شما و در خط اصيل اسلامي‌انقلاب خدمتگزار باشيم و نه هيچ چيز ديگر. ما همان پاسداران استقلال جامعه در برابر منفذهاي مرئي و نامرئي ابرقدرت‌ها و قدرت‌هاي درجه دوم جهاني، مي‌خواهيم بمانيم».

و از همين منظر بود که در برابر کساني که حضور روحانيت در صحنه انقلاب را برنتافته و به اتهام قدرت طلبي وانصارگري و «آخونديسم» تلاش مي‌کردند، اين جريان اصيل و مستقلّ و مردمي‌را کنار بزنند توضيح مي‌داد و اطمينان خاطر پديد مي‌آورد که:

«علماي اسلام اگر در مقام ولايت، دنيا طلبي کردند، اگر اخلاقشان اخلاقي طاغوتي شد، اگر اين‌هايي که تا قبل از ولايت فقيه با مردم خاکي و متواضع بودند، حالا براي مردم قيافه گرفتند و حرکت کردند و نشست و ‌برخاست کردند، اگر در رفت‌ و‌ آمدهاشان بوق و کرنا و اسکورت و پس برو پيش بيا پيدا کردند، اگر به جاي اينکه توي خانه‌هايشان بنشينند کاخ‌نشين شدند، اگر گارد براي خودشان درست کردند، اگر از اين کارها کردند، من اصلاً مي‌گويم اين‌ها فقيه جامع‌الشرايط نيستند که ولايت داشته باشند، اما اگر اين‌ها در دوره ولايت فقيه، رفتارشان با مردم هماني بود که جلوتر بود، زندگيشان هماني بود که جلوتر بود، رفت ‌و ‌آمدهايشان هماني بود که جلوتر بود، آن وقت يعني چه آخونديسم شده!؟»

شهيد بهشتي به جدّ بقاي جمهوري اسلامي‌را در سلوک درست و خاضعانه و مردمي‌و همراه با «حلم» عالمان و مسئولان و پرهيز از سخن‌گفتن با زبان قدرت مي‌دانست و چـنان صريح و قاطع در اين باره سخن گفته است که جاي هيچ تعارف و مجامله‌اي باقي نگذاشته است. سخن ايشان در اين باره چنان واضح است که بي‌نياز از تفسير و توضيح است؛ اگر نيازي باشد تنها نگاه به وضع گذشته و حال است که دوري و نزديکي ما به اين سخنان چه‌قدر است؟ ايشان با اشاره به رفتار پرمهر و متواضعانه مسئولان گوناگون در جمهوري اسلامي‌و احساس شعف از آن تأکيد مي‌کند «اگر اينجا کشور شيعيان علي(ع) است، اگر اينجا سرزمين پيروان محمد(ص) است، بايد رفتار و روش همه حکومت ‌کنندگان چنين باشد.» و سپس با ذکر نمونه‌اي از رفتار پيامبر(ص) در جريان عدي بن‌حاتم و خواهرش مي‌افزايد:

«اي مسئولان جمهوري اسلامي! خطاب به خودم که يکي از شما هستم، خطاب به بقيه که شما هستيد، ما اگر ذره‌اي از اين سيره نبيّ اکرم(ص) منحرف شويم، اگر در مناسبات داخل جامعه اسلامي ‌و مناسبات بيرون جامعه اسلامي‌تنها الفبايي که با آن حرف مي‌زنيم «الفباي قدرت» باشد، به خدا سوگند اين جمهوري اسلامي ‌باقي نخواهد ماند. اما اگر در هر برخورد، در هر رفتار، در هر رابطه نشان بدهيم که عاشق آن هستيم که انسان‌هايي را به راه نورانيت و اسلام وارد کنيم، با سخنمان، با علممان، با عدلمان، با حقمان و با صدقمان و حاکميت بر جامعه اسلامي، حاکميت صدق و حق و عدل شود، آن وقت است که مي‌توانيم مطمئن باشيم جمهوري اسلامي‌ ما جمهوري اسلامي‌باقي خواهد ماند و من در اين رابطه مي خواهم بار ديگر سخن را به روحانيت عزيز متوجه کنم: روحانيت! روحانيان و علماي اسلام! ما مي‌توانيم بر مسند قدرت بنشينيم، اگر توانايي آن را داريم، اگر آمادگي بار سنگين مسئوليتش را داريم، اگر عُرضه و لياقت و ايمان و توانايي و کارداني داريم، بر يکي از اين مسندهاي قدرت بنشينيم، اين اشکالي نيست. انساني که توانايي دارد، خواهي عمامه ‌بر سر و خواهي کلاهي باش، بالاخره وظيفه است، بايد بر عهده بگيرد، اين اشکالي ندارد، ولي ما نبايد با ژست قدرت، با مردم رابطه برقرار کنيم و اگر چنين کرديم هم روحانيت را آلوده کرديم، هم حکومت را».

ايشان مي‌افزايد:

«تواضع و فروتني و مردمي‌بودن و قدرت را در خدمت مردم به ‌کارانداختن، براي همه کساني که در حکومت سهم و مسئوليتي دارند وظيفه است و براي روحانيوني که مسئوليت مي‌پذيرند، وظيفه به «توان» دو. براي اينکه اين‌ها تنها با يک چنين مواظبت و مراقبت و محاسبه نفسي است که مي‌توانند اين دو رسالت را با هم درآميزند؛ هم وظيفه‌اي از وظايف سنگين اداره و مديريت جامعه را عهده‌دار شوند، و هم مي‌توانند نقش روحانيتي خود را حفظ کنند و ايفا کنند که تواضع به گردن‌فرازان نکوست. هر قدر مردم ببينند انسان‌هايي که امکان گردن‌فرازي دارند، امکان جاه و جلال و جبروت دارند، اما ساده و مردمي‌رفتار مي‌کنند، هر قدر مردم اين را از آن‌ها ببينند سخن آن‌ها و عمل آن‌ها، براي مردم سازنده‌تر و مؤثرتر خواهد بود. بنابراين روحانيت دست‌اندرکار حکومت، در اين رابطه وظيفه مضاعف دارد. دادستان انقلاب، حاکم شرع، قاضي دادگاه مدني، مسئول کميته، اگر روحاني باشد و امثال اين‌ها از کساني که احياناً در کسوت روحانيت، مقام و مقدرتي و حکومتي در اختيار دارند، مواظب باشند خداي از من و شما حساب‌ کشي‌اش سنگين‌تر از ديگران است و حکومت‌ کنندگان ديگر، آن‌ها که معمّم نيستند، روحاني نيستند، آن‌ها هم مواظب باشند. در جمهوري اسلامي‌حکومت و قدرت براي خدمت است و تنها حکومت و قدرتي که در جهت خدمت خالصانه به مردم باشد مشروعيت دارد و حکومت و قدرتي که در اين جهت نباشد مشروعيت ندارد.»

نگاه تيزبين و جامع‌نگر شهيد مظلوم آيت‌الله بهشتي آينده انقلاب و نظام را نه در اصل حضور روحانيت در مناصب و صحنه، بلکه در نوع حضور و رابطه‌اي که از اين جايگاه با مردم برقرار مي‌شد مي‌ديد و تأکيد و تکرار و گفتارها و هشدارهاي صريح وي نشان مي‌دهد اين امر دغدغه مهمي‌در انديشه و آينده-نگري آن حکيم فرزانه بوده است. چنان‌که باز در پرهيز دادن از سلوک غير مردمي‌و منش طاغوتي خطاب به روحانيتي که خود را در معرض مسئوليت قرار داده مي‌گويد:

«شما ‌اي روحانيون عزيزي که مسئوليت‌هاي مختلف ولايت فقيه را بر عهده گرفته‌ايد و گوشه‌هايي از اعمال اين ولايت فقيه را عهده‌دار شده‌ايد! شما را به خدا سوگند لباس‌پوشيدنتان، اخلاق و رفتار و معاشرتتان، نشست و ‌برخاستتان، آمد ‌و ‌شدتان، منزل و مأوايتان، همه چيزتان چنان باشد که اين مردم ببينند شما کساني هستيد که از علم و معرفت و فقه اسلامي، آشنايي به مسائل امروز امت اسلام و جهان سهمي‌وافر و اگر در حد عالي نه، لااقل در حد مطلوب و مقبول و مورد قبول داريد، تا اين انسان‌هاي پرشور با ايماني که در برابر مخالفان ولايت فقيه اين‌گونه سينه پر کرده‌اند روز به روز سرفرازتر و سربلندتر باشند.مبادا رفتار من، وضع من، آمد ‌و ‌شد من، در مردم اين شک و ترديد را به وجود آورد که‌اي بابا اين‌ها هم وقتي به مقام و مسند اعمال ولايت و حکومت و اداره جامعه رسيده‌اند، اين‌ها هم بو و رنگ طاغوتي پيدا کرده‌اند. اگر چنين شود آن وقت خيانت و ضربتي را که ما به انقلاب و اسلام وارد کرده‌ايم از خيانت و ضربت دشمنان ديگر سنگين‌تر و عقاب و عذاب و کيفر دنيا و آخرتش بر ما گران‌تر خواهد بود. روحانيت عزيز! علماي اسلام! در هر خدمتي هستيد و هستيم سخت مراقب اين نکته باشيم».

رحمت و رضوان خداوند به روح بلند و پاک آن عالم عامل و شهيد مظلوم باد.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org