Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: ۲۱ رمضان شهادت حضرت علی (ع) با علي (ع) مثل ديکتاتورها برخورد نکنيد!

۲۱ رمضان شهادت حضرت علی (ع) با علي (ع) مثل ديکتاتورها برخورد نکنيد!

علي(ع) ديکتاتور نيست و نبايد با او مثل ديکتاتورها برخورد کنيد. اين ادعا و درخواستي است که خود آن حضرت دارد (نهج البلاغه، نامه 216). اما ديکتاتورها چه ويژگي هايي دارند که علي (ع) از آن ها بيزار است و علي(ع) چه ويژگي هايي دارد که او را با ديکتاتورها کاملا متفاوت مي گرداند؟ پاسخ اين پرسش را بايد از سخن و سيره و روش خود آن حضرت گرفت.

آن حضرت براي رساندن اين مضمون از واژه «جبار» استفاده مي کند که گاهي آن را به «جبارين» و گاهي به «جبابره» جمع مي بندد. آن حضرت گاهي از سنت ها و روش هاي جبارين سخن مي گويد و آن را در مقابل سنت ها و روش هاي انبيا قرار مي دهد: «کجايند عمالقه و نسل آن ها؟ کجايند فرعون ها و نسل آن ها؟ کجايند اصحاب شهرهاي «رس»، همان ها که پيامبران را کشتند و سنت هاي آنان را خاموش کردند و راه و روش جباران را زنده ساختند»(نهج البلاغه، خ 182).

آن حضرت در سخني ديگر جباران را در مقابل پرهيزگاران قرار مي دهد و مي فرمايد پرهيزگاران در نهايت همان بهره را از دنيا مي برند که جباران مي برند، اما جباران از آخرت بي بهره اند (همان، نامه 27).

آن حضرت در قباله نامه نماديني که براي خريد خانه بيان مي کند، از جباران سخن به ميان مي آورد و فرعون ها و کسري ها و قيصرها را ياد مي کند و به اين اشاره مي کند که جان بي ارزش آنان در دست خداست (همان، نامه 3).

به هر حال آن حضرت هم سنت و سيره و راه و روش جباران و ديکتاتورها را رد و محکوم مي کند و هم عاقبت ناخوشايند آنان را گوشزد مي کند. اما راه و روش علي(ع) هيچ شباهتي با راه و روش جباران و ديکتاتورها ندارد. اين مطلب را در چند محور پي مي گيريم:

1.ويژگي نخست ديکتاتورها اين است که از مدح و ثنا لذت مي برند و به مداحان جايزه مي دهند و از انتقاد نه تنها استقبال نمي کنند بلکه با منتقدين به شدت برخورد مي کنند. معيار و ملاک رشد افراد در حکومت هاي ديکتاتوري مداحي و چاپلوسي است و در مقابل، انتقاد باعث سقوط و از دست دادن شغل و موقعيت مي شود. به همين جهت است که در اين حکومت ها مداحي رواج مي يابد و در مدح و منقبت حاکمان به صورت هاي مختلف و با زبان هاي مختلف، با شعر و نثر، و از کرامت و عصمت و علم و دانش آنان سخن به ميان مي آيد. اما امام علي از اين امر نفرت دارد. آن حضرت هنگامي که فردي او را مدح مي کند، مي فرمايد: « از بدترين حالات زمامداران در پيشگاه صالحان اين است که گمان برده شود آنان فريفته تفاخر گشته و کارشان شکل برتري جويي به خود گرفته است. من از اين نارحتم که حتي به ذهن شما خطور کند که مدح و ستايش را دوست داشته، از شنيدن آن لذت مي برم. من-به حمدالله- چنين نيستم و اگر فرضا مدح و ستايش را دوست مي داشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبريايي خدا -که از همه کس به ثنا و ستايش سزاوارتر است- آن را ترک مي کردم... مرا با سخنان جالب خود نستاييد... آن گونه که با زمامداران زورگو و ستمگر سخن مي گويند با من سخن مگوييد و آن چنان که در پيشگاه حکام سخت گير و جبار خود را جمع و جور مي کنيد، در حضور من نباشيد و به صورت تصنعي با من رفتار ننماييد و هرگز گمان مبريد که در مورد حقي که به من پيشنهاد کرده ايد کندي ورزم يا ناراحت شوم و نه اينکه خيال کنيد من در پي بزرگ کردن خويشتنم، زيرا کسي که شنيدن حق و يا عرضه داشتن عدالت به او به رايش مشکل باشد عمل به آن به رايش مشکل تر است! پس از گفتن سخن حق و يا مشورت عدالت آميز، خودداري مکنيد، زيرا من خويشتن را بالاتر از آنکه اشتباه کنم نمي دانم و از آن در کارهايم ايمن نيستم، مگر اينکه خداوند مرا حفظ کند» (نهج البلاغه، نامه 216).

2.ويژگي دوم ديکتاتورها خود رأيي است. آنان از مردم اطاعت و تبعيت محض و بي چون و چرا را طلب مي کنند. در نظام ديکتاتوري فرد محور، حتي اگر مجلس يا نهادي براي تصميم گيري وجود داشته باشد که در آن کارهاي مهم با مشورت تصميم گيري شود ، صوري است و در واقع تصميم گيرنده فرد حاکم است و مجلسيان حق ندارند از منويات فرد حاکم تخطي کنند. اما حکومت امام علي (ع) اينگونه نيست. آن حضرت مي فرمايد من در امر حکومت در همه چيز با شما مشورت مي کنم. تنها در حکم خدا با کسي مشورت نمي کنم (که البته حکم خدا از شؤون امامت است که قابل مشورت نيست)(نهج البلاغه، نامه 50)

آن حضرت به مالک اشتر، که او را به فرمانداري مصر نصب کرده، دستور مي دهد که در مسائل حکومتي با کارشناسان و عالمان، زياد مشورت کند: «با دانشمندان زياد به گفتگو بنشين و با حکماء و انديشمندان نيز بسيار به بحث بپرداز. اين گفتگوها و بحث ها بايد درباره اموري باشد که به وسيله آن وضع کشورت اصلاح مي شود» (نهج البلاغه، نامه 53،ش40).

البته آن حضرت به مالک دستور مي دهد که برخي از افراد را مشاور خود قرار ندهد. مي فرمايد با بخيل مشورت مکن که جلوي احسانت را مي گيرد و با افراد ترسو مشورت مکن چرا که روحيه ات را تضعيف مي کنند و با افراد حريص مشورت مکن که باعث ستمگري مي شوند (همان، ش27-28). معناي اين سخنان اين است که حاکم بايد با کارشناسان مشورت کند و براي تصميم هاي مهم حکومتي به نظر کارشناسان توجه کند.

3.ويژگي سوم ديکتاتورها برخورد سخت و خشن آنان با مخالفان است. آنان سخت ترين مجازات ها را براي کسي که احتمال دهند اندک مخالفتي با آنان دارد در نظر مي گيرند و آنان را اعدام، شکنجه و زنداني مي کنند. در اين حکومت ها کسي که کم ترين اشکال را به حکومت داشته باشد، حتي اگر مخالفت خود را از طريق قانوني و به صورت نرم و مسالمت آميز ابراز دارد، از حقوق اوليه خود محروم مي شود و بايد حداقل به حصر و زندان و تبعيد دراز مدت تن دهد. اما در حکومت علوي وضع متفاوت بود. حتي خوارج بي منطق در مسجدي که علي(ع) نماز مي خواند و در واقع مرکز تصميم گيري آن حضرت بود شعار مي دادند و اصل و اساس حکومت علي(ع) را زير سؤال مي بردند و هيچ کس حق تعرض به آنان را نداشت. حتي وقتي دست به شمشير بردند و جنايت کردند باز آن حضرت با آنان گفتگو کرد و از آنان درخواست کرد که از اين اعمال دست بردارند و به دامن جامعه بازگردند. تا اينکه آن حضرت مجبور شد با چشمي گريان تن به جنگ دهد. تا زماني که خوارج در شهر بودند و شعار مي دادند آزاد بودند و علي(ع) تنها با منطق پاسخ آنان را مي داد. خوارج شعار مي دادند که: «لا حکم الا لله» فرماني جز فرمان خدا نيست و در نتيجه حکومت علي (ع) بر حق نيست اما حضرت با آنان بحث مي کرد و پاسخ آنان را مي داد. آن حضرت مي فرمود: «اين شعار حقي است اما شما آن را بد فهميده ايد. درست است که زمامداري جز براي خدا نيست اما مردم حتما به يک زمامدار نياز دارند چه نيکوکار باشد و چه بدکار، تا نظام جامعه به هم نريزد و مردم بتوانند به کار خود مشغول باشند و... »(نهج البلاغه، خطبه 40)

در حکومت علي (ع) مخالفت و شعار عليه حکومت جرم نبود و هرگز اينگونه نبود که آن حضرت مخالفان خود را محارب يا خارج از دين بخواند و آنان را مجازات کند.

4. در حکومت هاي ديکتاتوري مردم ارزشي ندارند و در واقع غلام و کنيز حاکم هستند و هرگونه بي حرمتي به آنان رواست. آنان بايد در پيش مرکب همايوني به خاک بيفتند و به صورتي ذليلانه به پيشواز و بدرقه حاکم بروند و يا براي دست بوسي حاکم صف بکشند و... اما در حکومت امام علي(ع) مردم با شخص حاکم برابرند و هيچ کس حق ندارد به حاکم احترامي بگذارد که تحقير شخصيت خود را در پي داشته باشد. امام علي وقتي وارد شهر انبار مي شود با صحنه اي عجيب روبرو مي شود. مردم به دنبال مرکب امام مي دوند. چون آن حضرت علت را مي پرسد پاسخ مي شنود که ما به امراي خود اينگونه احترام مي گذاريم. حضرت به شدت آنان را مورد مؤاخذه قرار مي دهد و مي فرمايد شما با اين کار هم دنيا و هم آخرت خود را تباه مي کنيد(نهج البلاغه، حکمت 37).
همچنين وقتي فردي با پاي پياده به دنبال مرکب امام حرکت مي کند امام به او مي فرمايد: باز گرد، چرا که پياده حرکت کردند شخصي مانند تو در رکاب کسي مثل من، مايه فتنه و غرور براي والي و ذلت و خواري براي مومن است (همان، حکمت 322).

5. ديکتاتورها کل مملکت را ملک طلق خود مي دانند و اگر جايي از مال مملکت براي مردم خرج شود در واقع مرحمتي از سوي حاکم است. در اين حکومت ها مردم بايد براي گرفتن قدري پول به دست بوس حاکم بروند و يا به صورت هاي ديگر خود را تحقير کنند تا عطايي جزئي از او دريافت کنند. در اين حکومت ها اگر مالي از بيت المال به مردم برسد همراه با تحقير است. اما در حکومت امام علي امر به عکس است. آن حضرت کل حکومت را از آن مردم مي داند و خود را تنها کليددار بيت المال مي شمارد: «اي مردم... امر خلافت مربوط به شماست کسي در آن حقي ندارد، جز آن کسي که او را شما به امارت برگزيده ايد... من در مقابل شما حقي ندارم جز اينکه حافظ کليدهاي بيت المال شما هستم»(کامل ابن اثير، ج3،ص193، به نقل از آيت الله سبحاني، مسائل جديد کلامي، ص629).

آن حضرت در پاسخ کساني که به ايشان اعتراض مي کردند که چرا بيت المال را مساوي تقسيم مي کند، مي فرمايد: «آيا به من دستور مي دهيد که براي پيروزي خود، از جور و ستم در حق کساني که بر آنان حکومت مي کنم استمداد جويم؟! به خدا قسم تا عمر من باقي و شب و روز برقرار و ستارگان آسمان در پي هم طلوع و غروب مي کنند هرگز به چنين کاري دست نمي زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوي در ميان مردم تقسيم مي کردم تا چه رسد به اينکه اين اموال اموال خداست!»(نهج البلاغه، خطبه126).

نگاهي گذرا به کتاب شريف نهج البلاغه نشان مي دهد که آن حضرت چه اندازه در مصرف بيت المال مواظب بوده و از هزينه کردن اندکي از آن براي خود و نزديکانش پرهيز مي کرده است. اين در حالي است که ديکتاتورها خود را مالک همه اموال مملکت مي دانند و کاخ و قصرهاي مجلل براي خويش مي سازند و براي يک سفر خود به بهانه هاي مختلف هزينه هاي بسيار سنگيني را بر بيت المال مردم تحميل مي کنند.

6. در حکومت هاي ديکتاتوري حق مردم و حقوق بشر ارزشي ندارد و همه حق از آن حکومت است. در اين حکومت ها براي حفظ و بقاي حکومت هر حقي زير پاگذاشته مي شود و در واقع اولويت اول حفظ و بقاي حکومت است. اين در حالي است که علي(ع) حکومت را صرفا براي احقاق حق مي خواهد و همه نگراني او اين است که در حکومت او به کسي ظلم شود و يا او نتوانسته باشد حق مردم را به آنان برساند. آن حضرت در يک جا مي فرمايد تلاش من براي اين است که مي خواهم خود را از مسئوليت حقوقي که بر گردنم هست خارج سازم، حقوقي که خداوند و شما بر گردنم داريد و هنوز کاملا از انجام آن ها فراغت نيافته ام...(نهج البلاغه، خطبه216). آن حضرت در جاي ديگر مي فرمايد: حق شما بر من اين است که جز اسرار جنگي هيچ سري را از شما مخفي نسازم و در اموري که پيش مي آيد جز حکم الهي کاري بدون مشورت شما انجام ندهم. هيچ حقي را از شما به تأخير نياندازم بلکه آن را در وقت سر رسيدن آن ادا کنم و همه شما نزد من مساوي باشيد(همان،نامه 50).

آن حضرت در وصيت نامه به مالک اشتر بيش از هر چيز بر عدالت و پرهيز از ستم توصيه مي کند: ... انصاف را رعايت کن! که اگر چنين نکني ستم نموده اي و کسي که به بندگان خدا ستم کند، خداوند پيش از بندگانش دشمن او خواهد بود و کسي که خدا دشمن او باشد، دليلش را باطل مي سازد و با او به جنگ مي پردازد تا دست از ظلم بردارد يا توبه کند. (و بدان!) هيچ چيزي در تغيير نعمت هاي خدا و تعجيل انتقام و کيفرش از اصرار بر ستم سريع تر و زودرس تر نيست. چرا که خدا دعا و خواسته مظلومان را مي شنود و در کمين ستمگران است (همان، نامه 53، ش17-19).

«زنهار! از ريختن خون به ناحق بپرهيز، زيرا هيچ چيز در نزديک ساختن کيفر انتقام، بزرگ ساختن مجازات، سرعت زوال نعمت، و پايان بخشيدن به زمامداري، همچون ريختن خون ناحق نيست... بنابراين زمامداري ات را با ريختن خون حرام تقويت مکن، چرا که آن را تضعيف و سست مي کند، بلکه بنياد آن را مي کند و آن را به ديگران منتقل مي نمايد... و اگر به قتل خطا مبتلا گشتي و شمشير و تازيانه و دستت به ناروا کسي را کيفر کرد... مبادا غرور زمامداري مانع از آن شود که حق اولياء مقتول را بپردازي و رضايت آنان را جلب کني (همان، ش141-144).

به هر حال اين ها برخي از مواردي است که مي توان در تفاوت روش و سيره علي(ع) با روش و سيره جباران و ديکتاتورها بيان کرد. موارد ديگري را مي توان برشمرد که به خاطر طولاني شدن سخن از آن مي گذريم.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org