Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: نشریه صفیر حیات
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: آزادى در قرآن

آزادى در قرآن

آزادی در قرآن : منصور میراحمدی

مقاله حاضر براساس ره يافت درون ديني تلاش مي‏کند به اين دو پرسش پاسخ دهد: آيا مي‏توان به طرح مفهوم آزادي در قرآن پرداخت؟ چگونه مي‏توان با بهره‏گيري از يک مدل نظري خاص، به تحليل مفهوم آزادي از ديدگاه قرآن پرداخت؟

بررسي آيات قرآن نشان مي‏دهد که از ديدگاه قرآن، انسان با برخورداري از ويژگي‏هايي همچون جانشيني خداوند، فطرت الهي، شخصيت مستقل و آزاد، اختيار و اراده، عقل به عنوان فاعل آزادي (مؤلفه اول)، انسان‏هاي ديگر، اميال و هواهاي نفساني و طبيعت به عنوان مهم‏ترين موانع آزادي (مؤلفه دوم) و توحيد و عدالت، شناخت و تکامل انسان به عنوان بهترين اهداف آزادي (مؤلفه سوم) دانسته شده‏اند. در نتيجه مي‏توان گفت از ديدگاه قرآن، انسان براي رسيدن به رشد و تکامل بايد از دخالت و سلطه انسان‏هاي ديگر، اميال و هواهاي نفساني و طبيعت آزاد و رها باشد.

مقدمه

آزادي از واژه‏ها و مقوله‏هايي است که توصيف‏ها و تجويزهاي گوناگوني درباره آن صورت گرفته است. مکاتب فکري و مذاهب آسماني درباره آن ديدگاه‏ها و آراي خود را بيان کرده‏اند. از آن‏جا که اين آرا و انديشه‏ها بر اساس مباني نظري خاصي ارائه شده شاهد اختلاف نظرهاي زيادي درباره آزادي هستيم.

اسلام نيز درباره آزادي ديدگاه‏هاي ويژه‏اي ارائه کرده است. بررسي اين ديدگاه‏ها با رويکردهاي متعددي امکان‏پذير است که مراجعه به متون اصلي اسلامي و آرا و انديشه‏هاي متفکران مسلمان از مهم‏ترين اين رويکردها محسوب مي‏شوند. بديهي است رويکرد اول، هر چند مشکل‏تر است، از اهميت بيشتري برخوردار است. بر اين اساس، در اين مقاله، برآنيم تا با مراجعه به قرآن کريم به عنوان معتبرترين و موثق‏ترين منبع و متن دين اسلام، ديدگاه اسلام را درباره آزادي بررسي کنيم.

نظام جمهوري اسلامي در ايران ضمن آن‏که يکي از شعارها و آرمان‏هاي اصيل خود را «آزادي» معرفي کرد، زمينه طرح ديدگاه‏هاي مختلفي را درباره آزادي و ديدگاه‏هاي اسلام در اين‏باره را فراهم نمود. از آغاز شکل‏گيري نظام اسلامي تا کنون، به دليل اوضاع خاص سياسي ـ اجتماعي و نيز ماهيت خاص اين نظام، قرائت‏هاي مختلفي از آزادي ارائه شده است. در يک تقسيم‏بندي کلي مي‏توان اين قرائت‏ها را به قرائت‏هاي درون ديني و برون ديني تقسيم کرد. در اين مقاله، از رهيافت درون ديني براي تبيين مفهوم آزادي استفاده مي‏شود. بي‏ترديد با مراجعه به قرآن مي‏توان به داوري صحيحي دست يافت، ضمن آن که صحّت و سقم ديدگاه‏هاي ديگر را نيز بررسي کرد.

مقاله حاضر در پي‏پاسخ‏گويي به اين پرسش‏هاي اصلي است که آيا مي‏توان به طرح مفهوم آزادي در قرآن پرداخت؟ چگونه مي‏توان با بهره‏گيري از يک مدل نظري خاص، به تحليل مفهوم آزادي از ديدگاه قرآن پرداخت؟

براين اساس، اين مقاله در صدد تبيين اقسام و مصاديق آزادي در قرآن نبوده، بلکه صرفا به تبيين مفهوم آزادي مي‏پردازد از ديدگاه مقاله حاضر، مي‏توان با مطالعه روشمند و اتّخاذ الگوي نظري مناسب، به بررسي ديدگاه قرآن درباره مفهوم آزادي پرداخت.

مفهوم آزادي در قرآن

مفهوم آزادي از جمله مباحث بسيار مهم و مطرح در بحث آزادي است. تا کنون برداشت‏هاي متعددي از آزادي صورت گرفته است. اين واژه از جمله واژگاني است که انديشمندان و نظريه پردازان تعابير و برداشت‏هاي مختلفي از آن ارائه داده‏اند. هر چند که اين تعابير مختلف است، از طرفي داراي مفهوم واحد و مشترکي هستند. اين مفهومِ واحد مشترک، بر اساس تحليل مفهومي آزادي و تحليل عناصر ومؤلفه‏هاي آن به دست مي‏آيد.

براين اساس، اگر بخواهيم چنين تحليلي را از آزادي ارائه کنيم، به مؤلفه‏ها و عناصر تشکيل‏دهنده آن مي‏رسيم که عبارتند از:

1. فاعل: مراد از اين مؤلفه شخصي است که متصف به وجدان يا فقدان وصف آزادي است. در پاسخ به پرسش «آزاديِ چه کسي؟» عنصر «فاعل» مطرح مي‏شود.

2. مانع: مراد از اين مؤلفه، شخص، اشخاص يا اشيايي است که مانعِ برخورداري فرد ديگري از آزادي مي‏شوند. پرسشي که در اين جا مطرح مي‏شود اين است که «آزادي از چه چيز و يا چه کسي؟». در پاسخ به اين پرسش، مؤلفه دوم (مانع) مطرح مي‏گردد.

3. هدف: مراد از اين مؤلفه، قصد و غرضي است که فرد براي انجام آن نيازمند برخورداري از آزادي است و يا حقوقي است که برخوداري از آنها، هدف اساسي فرد است. در اين جا اين مؤلفه در پاسخ به اين پرسش مطرح مي‏شود که «آزادي براي چه؟».

همان طوري که ملاحظه مي‏شود، مفهوم آزادي داراي سه مؤلفه فاعل، مانع و هدف است و بر اين اساس، مي‏توان آزادي را اين گونه تعريف کرد:

آزادي فرد يا افرادي از قيد فرد يا افراد ديگر براي انجام دادن رفتاري خاص و يا برخورداري از حقوق اساسي خود.1

با توجه به آنچه گذشت، پرسش اصلي مقاله حاضر اين است: مفهوم آزادي در قرآن چيست؟ اين پرسش را مي‏توان با تعابير ديگري طرح کرد: آيا بر اساس آيات قرآن، مي‏توان مفهومي واحد براي آزادي استنتاج و استخراج کرد؟ مؤلفه‏ها و عناصر اساسي آزادي در قرآن چيست؟ چگونه مي‏توان تحليل مفهومي از آزادي ارائه کرد؟

به نظر مي‏رسد بتوان براساس مدل و الگوي مذکور به تحليل مفهوم آزادي پرداخت و عناصر و مؤلفه‏هاي آن را بيان کرد. در اين راستا، در صدد تبيين ديدگاه قرآن درباره فاعل، مانع و هدف آزادي به عنوان سه مؤلفه اساسي آزادي هستيم؛ بنابراين به دنبال آزمون امکان يا عدم امکان به کارگيري اين مدل نظري در آيات قرآن هستيم و در صورت امکان، ديدگاه ويژه قرآن را درباره نوع خاص هر يک ازاين مؤلفه‏ها جست و جو خواهيم کرد.

مؤلفه اول، فاعل آزادي

همان طوري که اشاره شد، مراد از «فاعل» شخصي است که متصف به وجدان يا فقدان وصف آزادي مي‏شود که مي‏توان آن را اين گونه تعبير کرد:

«الف آزاد است يا آزاد نيست». در اين عبارت، الف مؤلفه اول آزادي محسوب مي‏شود. حال در اين بخش، با توجه به آيات قرآن، به دنبال توصيف ويژگي‏هايي هستيم که براي انسان به عنوان فاعل آزادي بيان شده است؛ از اين رو لازم است ديدگاه قرآن درباره انسان و ويژگي‏هاي آن بيان گردد. با مراجعه به آيات قرآن، انسان‏شناسي قرآن آشکار مي‏شود. انسان از ديدگاه قرآن داراي ويژگي‏هاي متعددي است که مهم‏ترين آنها ـ که به نوعي در ارتباط با آزادي انسان است ـ عبارتند از:

1. انسان خليفه و جانشين خداوند در روي زمين است؛

در آيه سي‏ ام سوره بقره مي‏خوانيم:

و إذ قال ربّک للملائکة إنّي جاعل في الأرض خليفة قالوا أتجعل فيها من يفسد فيها و يسفک الدماء و نحن نسبّح بحمدک و نقدّس لک قال إنّي أعلم مالاتعلمون؛ (به خاطر بياور) هنگامي را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در روي زمين جانشيني قرار خواهم داد. (فرشتگان) گفتند: (پروردگارا) آيا کسي را در آن قرار مي‏دهي که فساد و خونريزي کند؟ ما تسبيح و حمد تو را به جا مي‏آوريم و تو را تقديس مي‏کنيم. پروردگار فرمود: من حقايقي را مي‏دانم که شما نمي‏دانيد.

در اين آيه شريفه، انسان خليفه خداوند در زمين معرفي شده است؛ هر چند که صِرف خلافت از جانب خداوند، بر ارزش و جايگاه والاي انسان در ميان موجودات دلالت دارد، ذيل آيه نيز به گونه‏اي ديگر بر ارزش انسان تأکيد مي‏کند. خداوند در پاسخ به فرشتگان مي‏فرمايد: من حقايق و چيزهايي را درباره انسان مي‏دانم که شما نمي‏دانيد. در واقع اين عبارت، بيانگر اين است که انسان داراي ارزش والايي است که فرشتگان از آن بي‏خبر بودند. بنابراين انسان از ديدگاه قرآن داراي چنان مقام و ارزشي است که از وي به عنوان «خليفه» خداوند ياد مي‏شود. در نتيجه در آياتي که خداوند انسان را آزاد معرفي مي‏کند، چنين انساني مورد نظر است. انسان آزاد از ديدگاه قرآن، انساني است که داراي ويژگي خليفة اللهي باشد.

2. انسان فطرتي خدا آشنا دارد

از ديدگاه قرآن، انسان فطرتا خداشناس و موحد است:

فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التّي فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه‏ ذلک الدين القيّم و لکن أکثر الناس لايعلمون؛2 پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار کن. اين فطرتي است که خداوند، انسان‏ها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست؛ اين است آيين استوار، ولي بيشتر مردم نمي‏دانند.

براساس اين آيه ـ همان گونه که ملاحظه مي‏شود ـ انسان فطرتا متوجه دين خالص و راستين الهي است و از اين رو ويژگي ديگر انسان از نگاه قرآن، خدا آشنا بودنِ فطري او است. در نتيجه با ضميمه اين آيه به آيات ديگري که آزادي را براي انسان به رسميت مي‏شناسد ـ که به برخي از آنها در بخش اول اشاره شد ـ مي‏توان به اين نتيجه‏گيري دست يازيد که انسان فطرتا با دين راستين الهي آشناست و اگر اين دين آزادي را براي انسان به رسميت شناخته، فطرتا با آزادي مزبور نيز به عنوان يکي از آموزه‏هاي دين آشناست و در صورتي که موانع برداشته شود، انسان‏ها به آزادي به عنوان ارزش اساسي انسان واقف گرديده و ارزش آن را درک خواهند کرد. به همين جهت يکي از رسالت‏هاي اساسي پيامبران رها ساختن انسان‏ها از موانع مختلفي است که ممکن است مانع شناخت آزادي و بهره برداري از آن گردد.

3. انسان شخصيتي مستقل و آزاد دارد

از نظر قرآن انسان موجودي است که در انتخاب راه پس از هدايت، آزاد است. در آيه سوم سوره انسان پس از آن که انسان را شنوا و بينا معرفي مي‏کند، مي‏فرمايد:

إنّا هديناه السبيل إمّا شاکرا و إمّا کفورا؛ ما راه را به او نشان داديم، خواه شاکر باشد (و پذيرا گردد) يا ناسپاس.

بر اساس اين آيه شريفه، انسان در انتخاب راه آزاد است و مي‏توان آن را بپذيرد و يا رد کند؛ بنابراين يکي ديگر از ويژگي‏هاي انسان، آزاد بودن اوست.

4. انسان موجودي است مختار و خود مي‏تواند سرنوشت خويش را تغيير دهد

از ديدگاه قرآن، انسان به گونه‏اي آفريده شده که مي‏تواند سرنوشت خودش را تغيير دهد. از اين رو سنت الهي بر اين قرار گرفته تا زماني که انسان‏ها در يک جامعه به دنبال تغيير وضعيت زندگي خود نباشند، خداوند نيز تغييري در زندگي آنها ايجاد نکند:

انّ اللّه‏ لايغيّر ما بقوم حتي يغيّروا ما بانفسهم؛3 خداوند سرنوشت هيچ قوم (وملتي) را تغيير نمي‏هد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.

بر اساس اين آيه شريفه، اگر انسان‏ها موانع دروني رشد و پيشرفت خود را از بين ببرند و اراده تغيير در سرنوشت خويش را پيدا کنند، خداوند نيز تغييرات لازم را در زندگي و سرنوشت آنان انجام خواهد داد. دقت در مفهوم اين آيه، روشن مي‏سازد که انسان از اراده و اختيار لازم براي تغيير زندگي و سرنوشت خود برخوردار است. انسان به گونه‏اي آفريده شده است که توانايي چنين تغييري را دارد، در غير اين صورت «حتي يغيّروا ما بأنفسهم» معنا و مفهومي نخواهد داشت.

از ديدگاه قرآن، انسان موجودي است با اراده و مختار، و توانايي تغيير وضعيت خود را دارا مي‏باشد.

اين ويژگي با آزادي انسان ارتباط وثيقي دارد. آزادي انسان در صورتي مفهوم دارد که وي بتواند آزادانه سرنوشت و زندگي خود را تغيير دهد. بدين ترتيب پايه و مبناي ديگري براي آزادي انسان در اين آيه شريفه مهيّا مي‏گردد.

5. انسان از خوبي و بدي شناخت فطري دارد

از نظر قرآن، انسان فطرتاً خوبي و بدي را مي‏شناسد و مي‏تواند اين دو را از يکديگر باز شناسد. انسان داراي چنان توانايي است که مي‏تواند با تأمل در اعمال و رفتارها و امور زندگي، اعمال و رفتار و امور نيک را از نادرست تشخيص دهد. خداوند در آيه هشتم سوره شمس پس از سوگند به خورشيد و ماه، روز و شب، آسمان و زمين، به جان آدمي سوگند ياد کرده، مي‏فرمايد: «فألهما فجورها و تقويها؛ پس فجور و تقوا (شر و خير) را به او (انسان) الهام کرده است».

براساس اين آيه، شناخت خير و شر به انسان الهام شده است و انسان فطرتا مي‏تواند اين دو را تشخيص دهد. بنابراين يکي از ويژگي‏هاي انسان، امکان شناخت فطري او از خوبي و بدي است و اين شناخت فطري پايه و مبناي ديگري براي آزادي انسان را فراهم مي‏سازد. انسان به دليل چنين شناختي، در انتخاب هر يک از خوبي و بدي آزاد است. از ديدگاه اسلام انسان به اين دليل آزاد دانسته شده که مي‏تواند خود خوبي و بدي را درک کند و بر اساس اين درک، مسير درست را انتخاب نمايد.

بنابراين آزادي انسان بر مبناي فطرت و شناخت فطري وي نيز اثبات مي‏شود و به گفته استاد مطهري، «اختيار و آزادي جز با قبول آنچه در اسلام به نام فطرت ناميده مي‏شود و قبل از اجتماع در متن خلقت به انسان داده شده است، معنا پيدا نمي‏کند».4

همچنين علاوه بر امکان شناخت فطري از خوبي و بدي، انسان موجودي است عاقل و با برخورداري از عقل مي‏تواند خير و شر را تشخيص دهد. عقل از ديدگاه اسلام جايگاه بسيار بالايي داشته و در مقايسه با ديگر قواي بدن از ارزش والاتري برخوردار است. از نظر اسلام شناختي که بر اساس عقل به دست آيد، شناخت حقيقي است و به گفته امام علي عليه‏السلام عقل، هيچ‏گاه به انسان خيانت نمي‏کند:

هرگز انديشه خردمندانه را نمي‏توان با ديدن چشم و شناخت حسّي برابر دانست، چه بسا که چشم‏ها به صاحب خود دروغ بگويند؛ اما آن که از عقل راه بجويد، عقل به او خيانت نخواهد کرد.5

بنابراين مي‏توان گفت وجود عقل در آدمي، از وي موجودي انتخابگر مي‏سازد و اين امکان را براي انسان فراهم مي‏سازد که در زندگي خود تأثير گذار باشد و بدين سان پايه و مبناي ديگري در وجود آدمي براي آزادي فراهم مي‏شود و مي‏توان بر اساس عقل، آزادي انسان را استنتاج کرد. به گفته استاد مطهري «بشر مختار و آزاد آفريده شده است، يعني به او عقل و فکر و اراده داده شده است».6

با توجه به آنچه به اختصار گذشت، مي‏توان ويژگي‏هاي انسان را از ديدگاه قرآن در يک جمع‏بندي اين گونه خلاصه کرد: انسان خليفه و جانشين خداوند در روي زمين بوده، فطرتي خدا آشنا، شخصيتي مستقل و آزاد داشته، موجودي مختار و با اراده و قادر به تغيير سرنوشت خود بوده، از خوبي و بدي شناخت فطري داشته و از عقل برخوردار است. اين ويژگي‏ها پايه و مبناي مستحکمي براي آزادي انسان فراهم مي‏سازد و بدين ترتيب، روشن مي‏شود که مؤلفه اوّلِ آزادي (فاعل) از نظر قرآن داراي چه ويژگي‏هايي است.

مؤلفه دوم، مانع آزادي

مؤلفه دومِ آزادي، «مانع» آزادي است. بر اساس تحليل مفهومي که ذکر شد، فرد در صورتي آزاد تلقي مي‏گردد که موانعي در برابر او نباشد. پرسشي که دراين‏جا مطرح مي‏شود اين است که از ديدگاه قرآن کريم، فرد از دخالت چه موانعي بايد رها باشد تا آزادي صدق کند؟ براي پاسخ به اين پرسش نيز مراجعه به آيات قرآن رهگشاست؛ با مراجعه به آيات قرآن مي‏توان موانع آزادي انسان را از ديدگاه قرآن به طور مختصر و کلي اين گونه فهرست کرد:

1. انسان‏هاي ديگر

قرآن هرگونه سلطه انسان‏ها بر يکديگر، نفي و انکار کرده است. بر اساس برخي از آيات قرآن سلطه افراد که از آن به «ارباب بودن» تعبير شده، ممنوع شده است. در آيه 64 سوره آل عمران مي‏خوانيم:

قل يا أهل الکتاب تعالوا إلي کلمة سواء بيننا و بينکم ألا نعبد إلاّ اللّه‏ و لانشرک به شيئا و لاتتخذ بعضنا بعضا أربابا من دون اللّه‏ فإن تولوّا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون؛ بگو اي اهل کتاب، بياييد بر سر سخني که بين ما و شما يکسان است بايستيم، که جز خداوند را نپرستيم و براي او هيچ‏گونه شريکي نياوريم و هيچ‏کس از ما ديگري را به جاي خداوند به خدايي برنگيرد و اگر رويگردان شدند، بگوييد شاهد باشيد که ما فرمانبرداريم.

در اين آيه شريفه، انسان‏هاي ديگر مانع آزادي انسان‏ها شناخته شده‏اند و اين مانع نفي گرديده است. براساس اين آيه، هيچ‏کس حق ندارد خود را ارباب ديگران قرار داده و بر ديگري سلطه‏اي روا دارد و از سوي ديگر نيز هيچ‏کس حق ندارد ديگران را ارباب خود قرار داده و سلطه ديگران را پذيرا گردد. در اين آيه، اتخاذِ ارباب، در رديف شرک به خدا قلمداد شده که اهميت والاي اين مسأله را بيان مي‏کند. بر اين اساس، ايجاد سلطه برديگران، شرک به خدا تلقي گرديده، همان طوري که اتخاذ سلطه و پذيرش آن نيز در حکم شرک به خداست.

در نظر گرفتن «انسان‏هاي ديگر» به عنوان مانع آزادي فرد، باعث شکل‏گيري نوعي آزادي مي‏شود که از آن به «آزادي اجتماعي» تعبير مي‏شود. آزادي اجتماعي، آزادي انسان از ناحيه ديگران است و به گفته استاد مطهري، آزادي اجتماعي «يعني بشر بايد در اجتماع از ناحيه ساير افراد اجتماع آزادي داشته باشد، ديگران مانعي در راه رشد و تکامل او نباشند، او را محبوس نکنند، به حالت يک زنداني در نياورند که جلو فعاليتش گرفته شود، ديگران او را استثمار نکنند، استخدام نکنند، استعباد نکنند، يعني تمام قواي فکري و جسمي او را در جهت منافع خودشان به کار نگيرند».7

البته روشن است که اگر اين مانع (انسان‏هاي ديگر) را به «حاکمان و دولت» تعميم دهيم، در آن صورت مي‏توان از اين آزادي به «آزادي سياسي» به مفهوم خاص آن تعبير کرد. بر اساس اين تعميم، سلطه و ارباب بودنِ حاکمان و دولت‏ها بر افراد و شهروندان رد شده است و هيچ حاکمي حق ندارد خود را ارباب مردم تلقي کند. در اين صورت مي‏توان گفت فرد در صورتي آزاد است که از دخالت و سلطه انسان‏هاي ديگر و حاکمان رها و آزاد باشد.

2. اميال و هواهاي نفساني

يکي ديگر از موانع آزادي انسان، اميال و هواهاي نفساني انساني است. از ديدگاه قرآن، انسان آزاد، انساني است که اسير اميال و هواهاي نفساني خود نباشد. انسان در صورتي مي‏تواند به آزادي نايل آيد که اميال و هواهاي نفساني‏اش بر وي تسلطي نيابد. قرآن کريم کفار را گرفتار و سرگرم اميال و آرزوها معرفي مي‏کند و از پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در خواست مي‏کند که آنها را به همين حالت رها کند:

ذَرْهُم يأکلوُا و يتمتّعوا و يلههم الامل فسوف يعلمون؛8 رهايشان کن تا بخورند و بهره‏مند شوند و آرزوها سرگرم‏شان بدارند، به زودي خواهند دانست.

دقت در مفهوم اين آيه و قرار دادن آن در کنار آيه 157 سوره اعراف9 ـ که در بخش اول مقاله توضيح آن گذشت ـ بيانگر اين حقيقت است که گرفتار شدن در آمال و آرزوها، يکي از موانع اساسي آزادي انسان تلقي مي‏گردد. در آيه 157 سوره اعراف رسالت پيامبران رهايي انسان‏ها از غُل و زنجير و موانع آزادي معرفي شده است، در حالي که در آيه فوق، از پيامبر خواسته شده که کفار را که سرگرم و گرفتار آمال و آرزوهاي خود هستند رها کند و به حال خود واگذارد. از اين رو روشن مي‏شود که گرفتار شدن در اميال و آرزوها، از ديدگاه قرآن، مانع مهمي فرا روي آزادي انسان و گام نهادن به وادي ايمان و آزادي حقيقي است.

در آيه ديگري، قرآن کريم پيروي از هوا و هوس را باعث خروج از عدل، داد و حق معرفي کرده و از مؤمنان مي‏خواهد که از آن پيروي نکنند:

يا أيّها الذين آمنوا کونوا قواميّن بالقسط شهداء للّه‏ و لو علي أنفسکم أو الوالدين و الأقربين إن يکن غنيّا أو فقيرا فاللّه‏ أولي بهما فلا تتّبعوا الهوي أن تعدلوا...؛10 اي مؤمنان، به عدل و داد برخيزيد و در راه رضاي خدا شاهد باشد، اگر چه به زيان خودتان يا پدر و مادر و خويشاوندانتان باشد و اگر چه توانگر يا تهي‏دست باشد. خداوند بر آنان مهربان‏تر است، پس از هواي نفس پيروي مکنيد که از حق عدول کنيد... .

بنابراين با توجه به اين آيات، مي‏توان اميال و هوا و هوس را از موانع آزاديِ مورد نظر قرآن دانست. اين آزاديِ از هوا و هوس، در کلام برخي از نويسندگان به «آزادي معنوي» تعبير شده و تفاوت آن با آزادي اجتماعي اين گونه بيان شده است:

آزادي معنوي برخلاف آزادي اجتماعي، آزادي انسان، خودش از خودش است. آزادي اجتماعي، آزادي انسان است از قيد و اسارتِ افراد ديگر، ولي آزادي معنوي نوع خاصي از آزادي است و در واقع آزادي انسان است از قيد و اسارت خودش.11

3. طبيعت

يکي ديگر از عناصري که مي‏تواند مانعي در برابر انسان باشد، عنصر طبيعت و هستي است که از ديدگاه قرآن کريم اين مانع نيز از جلو انسان برداشته شده است. انسان مقهور طبيعت نيست؛ توانايي‏ها و ظرفيت‏هايي مانند عقل که در انسان است از وي موجودي ساخته که مي‏تواند در هستي تصرف کرده و خود را از بند آن برهاند. آيات متعددي در قرآن کريم وجود دارد که هستي و موجودات آن را مسخر انسان دانسته است،12 از آن جمله است:

و سخّر لکم ما في السموات و ما في الارض جميعا منه إنّ في ذلک لآياتٍ لقوم يتفکّرون؛13 او آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين است، همه را از سوي خودش مسخّر شما ساخته، در اين نشانه‏هاي (مهمي) است براي کساني که انديشه مي‏کنند.

همان طوري‏که ملاحظه مي‏شود، در اين آيه همه آنچه در آسمان‏ها و زمين است، مسخّر انسان دانسته شده است. براين اساس انسان در برابر طبيعت و آنچه در آسمان‏ها و زمين است، آزاد بوده و مقهور و مجبور آن خلق نشده است. در واقع اين قسم از آزادي، دلالتي بر توان شناخت انسان دارد که به تدريج از هستي و اشيا و موجوداتِ آن پيدا کرده و به تدريج با افزايش تجربه و علم او، قدرت و تسلطش بر طبيعت بيشتر شده و از آن رهايي يافته است.

توجه به اين مؤلفه (طبيعت) در مفهوم آزادي، باعث شکل‏گيري تحولي در مفهوم آزادي شده و به گفته برخي از نويسندگان غربي، رکن شناختي آزادي تحقق مي‏يابد. فرانتس نويمان بر اين باور است که رکن شناختي آزادي در پرتو پيشرفت علوم طبيعي محقق شده است که بر اساس آن فهم طبيعتِ بيروني، انسان را از قيد ترس آزاد و رها ساخته است. از نظر وي، در انديشه سياسي غرب «ازويکو ومنتسکيو، جاده به هگل و مارکس مي‏رسد که هر دو، اين ضابطه اپيکوري ـ اسپينوزايي را قبول داشته که آزادي چيزي جز کسب بينش نسبت به ضرورت نيست و کسي که بفهمد چه روي مي‏دهد و چرا روي مي‏دهد، به يمن اين فهم، آزاد مي‏شود».14

بنابراين مي‏توان گفت اين رکن آزادي، با کسب بينش و درک از طبيعتِ بيروني حاصل مي‏شود که خودِ آزادي، با اين بينش و درک، قدرت تسلط بر طبيعت را به دست مي‏آورد.

با توجه به آنچه گذشت، روشن شد که مهم‏ترين موانع آزادي انسان از ديدگاه قرآن، انسان‏هاي ديگر، اميال و هواهاي نفساني و طبيعت هستند و اين که انسان در صورتي آزاد است که بتواند از سلطه اينها آزاد و رها گردد. در چنين صورتي، مؤلفه دوم آزادي نيز تحقق مي‏يابد.

مؤلفه سوم، هدف آزادي

مؤلفه سوم آزادي، بيانگر هدفي است که براي رسيدن به آن، انسان به عنوان مؤلفه اول، از دخالت موانع به عنوان مؤلفه دوم، آزاد و رهاست. در اين جا نيز لازم است با مراجعه به قرآن کريم، اهداف آزادي انسان را بيان کنيم. با توجه به آيات قرآن کريم ـ که برخي از آنها ذکر شد ـ مي‏توان مهم‏ترين اهداف آزادي را با توجه به نوع مؤلفه دوم (مانع) بيان کرد:

1. توحيد و خدا باوري

يکي از مهم‏ترين اهداف آزادي انسان از ديدگاه قرآن، دوري از شرک و پذيرش اصل توحيد است. اين هدفِ از آزادي در رابطه با اولين مانع آزادي ذکر شده در اين مقاله (انسان‏هاي ديگر) شکل مي‏گيرد. اگر متغيّر «انسان‏هاي ديگر» را مانع آزادي محسوب کنيم. در اين صورت مطابق ديدگاه قرآن، اتخاذ ارباب و پذيرش سلطه ديگران با اصل توحيد ناسازگار بوده و انسان را به شرک مبتلا مي‏گرداند. همان طوري که گذشت در آيه 65 سوره آل عمران خداوند از پيامبر مي‏خواهد که اهل کتاب را به عبادت خدا و پرهيز از شرک و اتخاذ انسان‏هاي ديگر به عنوان ارباب دعوت کند؛ از اين رو اتخاذ ارباب و پذيرش سلطه ديگران موجب ابتلاي به شرک، و آزادي از اين سلطه و عدم اتخاذ ارباب، انسان را موحد واقعي مي‏گرداند. براين اساس، شرط واقعي موحد بودن، عدم پذيرش سلطه ديگران است؛ بنابراين جامعه سياسيِ توحيدي نيز جامعه‏اي است که در آن، حاکمان به سلطه بر شهروندان نينديشند و آنها را برده و بنده خود نسازند. از آن جا که اصل توحيد در انديشه و تفکر اسلامي از جايگاه بسيار والايي برخوردار است، آزادي از سلطه ديگران نيز از ارزش و جايگاه بالايي برخوردار مي‏گردد.

2. عدالت

از ديدگاه قرآن يکي از اهداف آزادي انسان، عدالت است. اين هدف با توجه به مانع دوم ذکر شده در اين مقاله (اميال و هواهاي نفساني) شکل مي‏گيرد؛ به عبارت ديگر، آزادي انسان از اميال و هواهاي نفساني، انسان را به مقام و جايگاه عدالت نزديک مي‏سازد، همان‏طوري که پيش‏تر گذشت، خداوند در آيه 135 سوره نساء، مؤمنان را از پيروي هواي نفس بر حذر داشته و هدف آن را قرار گرفتن انسان در مدار عدل دانسته است: «فلاتتبعوا الهوي اَنْ تَعْدِلوا...».

براين اساس، انسانِ عادل کسي است که از سيطره و سلطه اميال و هواهاي نفساني خود آزاد و رها باشد و رهايي از اين اميال و هواهاي نفساني، انسان را مستحق وصف عدالت مي‏گرداند؛ از اين رو مي‏توان گفت هدف اصلي آزاديِ معنوي، رشد و تکامل اخلاقي و معنوي انسان و رسيدن به عدالت است. آزادي انسان از قيد و بند و اسارت خود، او را به کمال انساني نزديک ساخته، به انسان عادلي که نمونه انسان کامل است، تبديل مي‏کند.

3. شناخت و آگاهي

يکي ديگر از اهداف آزادي انسان از ديدگاه قرآن، کسب شناخت و آگاهي نسبت به هستي و امکان برخورداري از نعمت‏هاي الهي است. اين هدف، با توجه به در نظر گرفتن «طبيعت» به عنوان مؤلفه دوم (مانع) شکل‏مي‏گيرد. بر اين اساس، آزادي انسان از طبيعت و رهايي او از سلطه آن، به منظور نيل به شناخت و آگاهي و قدرت تصرف در طبيعت است. دقت در آياتي که طبيعت و موجودات و اشياي آن را مسخّر انسان معرفي کرده، بيانگر اين نکته است که هدف از اين تسخير، دست يابي به شناخت و آگاهي است که خود نيز به منظور کسب قدرت و توانايي تصرف در طبيعت در جهت بهره‏برداري از آنان است؛ همان‏طوري که در آيه سيزده سوره جاثيه به اين مسأله اشاره شده است: «سخّر لکم ما في السموات و ما في الأرض جميعا منه انّ في ذلک لايات لقوم يتفکّرون».

در اين آيه براي کساني که انديشه و تفکر مي‏کنند، نشانه‏هاي مهمي در آسمان‏ها و زمين معرفي شده است. روشن است که اين تفکر براي کسب شناخت و آگاهي است. در برخي ديگر ازاين نوع آيات مي‏خوانيم:

و هو الذي سخّر البحر لتأکلوا منه لحما طريّا و تستخرجوا منه حلية تلبسونها وتري الفلک مَوَاخر فيه و لتبتغوا من فضله و لعلکّم تشکرون؛15 او کسي است که دريا را مسخّر (شما) ساخت تا از آن گوشت تازه بخوريد و زيوري براي پوشيدن (مانند مرواريد) از آن استخراج کنيد و کشتي‏ها را مي‏بيني که سينه دريا را مي‏شکافند تا شما (به تجارت پردازيد و) از فضل خدا بهره گيريد، شايد شکر نعمت‏هاي او را به جا آوريد.

توجه در اين آيه، روشن مي‏سازد که هدفِ تسخير دريا در مرحله نخست، استفاده از نعمت‏هاي آن است، اما هدف اصلي کسب شناخت و آگاهي نسبت به اين نعمت‏ها و در نتيجه شکر آنهاست. همچنين در آيه ديگري در اين زمينه مي‏خوانيم:

اَلَم تَرَوا أنّ اللّه‏ سخّر لکم ما في السموات و ما في الأرض و اسبغ عليکم نعمه ظاهرة و باطنة و من الناس من يجادل في اللّه‏ بغير علم و لاهدي و لاکتاب منير؛16 آيا نديديد خداوند آنچه را در آسمان‏ها و زمين است مسخّر شما کرده و نعمت‏هاي آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزاني داشته است؟ ولي بعضي از مردم بدون هيچ دانش و هدايت و کتاب روشنگري، درباره خدا مجادله مي‏کنند.

دراين آيه پس از آن که هدف از مسخر ساختن آسمان‏ها و زمين و آنچه در آنهاست را بهره‏برداري از نعمت‏ها دانسته است، علت طغيان انسان‏ها را در برابر خداوند، ناآگاهي آنان مي‏داند؛ بنابراين مي‏توان گفت هدف اصلي آزاديِ شناختي، کسب شناخت و آگاهي است.

با توجه به آنچه گذشت، مي‏توان به اين جمع بندي اشاره کرد که مهم‏ترين هدف آزاديِ انسان از ديدگاه قرآن، عبارت‏است از «رشد و تکامل انسان». اين رشد و تکامل مي‏تواند ابعاد مختلفي داشته باشد که با توجه به آياتي که ذکر رشد، مي‏توان به سه بُعد و جنبه مهم آن اشاره کرد: رشد و تکامل عقيدتي که در پرتو باور به توحيد و در نتيجه آزادي از سلطه ديگران حاصل مي‏شود، رشد و تکامل اخلاقي که در پرتو عدالت و در نتيجه آزادي از اميان و هواهاي نفساني (آزادي معنوي) به بار مي‏آيد و رشد و تکامل علمي و معرفتي که در پرتو شناخت و آگاهي نسبت به آزادي از طبيعت به‏وجود مي‏آيد. البته روشن است که رشد و تکامل انسان منحصر به اين سه جنبه نبوده، هر يک از اين جنبه‏ ها نيز مي‏تواند زير مجموعه ‏هايي داشته باشد.

جمع بندي و نتيجه‏ گيري

آنچه گذشت کوششي براي دست‏يابي به مفهوم آزادي در قرآن بود. همان طوري که در مقدمه گذشت، براي رسيدن به اين هدف، از رهيافت درون ديني بهره برده، تلاش کرديم براساس اين رهيافت به دو پرسش اصلي مقاله پاسخ دهيم. روشن شد که اولاً، طرح مفهوم آزادي در قرآن با توجه به برخي از آيات امکان‏پذير است؛ ثانيا، مي‏توان با بهره‏گيري از يک مدل نظري خاص به تحليل مفهوم آزادي از ديدگاه قرآن پرداخت. همان طوري که اشاره شد، هدف از اين پژوهش مختصر، نه تبيين مصاديق و اقسام آزادي در قرآن، بلکه تبيين مفهوم آن و نيز بهره‏گيري از مدل نظري براي مطالعه منظم و روشمند و در نتيجه فهم بهتر مفهوم آزادي از ديدگاه قرآن بود.

در اين راستا ابتدا به طور مختصر جايگاه آزادي در قرآن را بررسي کرده، سپس تلاش کرديم با استفاده از مدل نظري خاصي که مفهوم آزادي را به سه مؤلفه فاعل، مانع و هدف تحليل مي‏کرد، به تحليل مفهوم آزادي در قرآن بپردازيم. مباحث گذشته نشان داد که از ديدگاه قرآن، «انسان» با توجه به ويژگي‏هاي خاصي که گذشت، فاعل آزادي است، «انسان‏هاي ديگر»، «اميال و هواهاي نفساني» و «طبيعت» مهم‏ترين موانع آزادي و «توحيد و خداباوري»، «عدالت» و «شناخت و آگاهي» و در يک کلمه «رشد و تکامل انسان» بهترين اهداف آزادي است.

منبع: مجله علوم سياسي - پاييز 1380 - شماره 15

-----------

پي‏نوشت‏ها

1 حجة‏الاسلام والمسلمين منصور ميراحمدي عضو هيأت علمي گروه علوم سياسي دانشگاه باقرالعلوم(ع) و دانشجوي دکتري علوم سياسي دانشگاه تهران.

1. اين تعريف و تحليل مفهومي مبتني بر ديدگاهي است که يکي از نويسندگان غربي به نام مک کالوم (Callum Mac) طرح و بسط داده است. وي بر اين باور است که مفهوم (Concept) آزادي واحد و برداشت‏هاي (Conceptions) از آن متعدد است. از نظر وي اين برداشت‏ها بر اساس تأکيد بر مؤلفه‏هاي سه گانه و يا برخي از آنها شکل مي‏گيرد.

براي مطالعه بيشتر در اين باره ر. ک:

Tim Gray (1991), Freedom , Humanities, Press.

International INC.Atlantic Highland, NJ.p.p. 19-83.

همچنين: منصور ميراحمدي، آزادي در فلسفه سياسي اسلام (پژوهشکده انديشه سياسي اسلام، مرکز مطالعات و تحقيقات اسلامي ـ در دست چاپ).

2. روم (30) آيه 30.

3. رعد (12) آيه 11.

4. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج3، ص 420.

5. عبدالمجيد معاديخواه، فرهنگ آفتاب (تهران: نشر ذرّه، 1373)، حرف ع.

6. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج1، ص 385.

7. مرتضي مطهري، گفتارهاي معنوي، ص 14.

8. حجر(15) آيه 3.

9. «الذين يتبعون الرسول النبي الأمّي الذي يجدونه مکتوبا عندهم في التوارئة و الإنجيل يأمرهم بالمعروف و ينههم عن المنکر و يحلّ لهم الطيبات و يحرّم عليهم الخبائث و يضع عنهم إصرهم و الأغلال التي کانت عليهم...».

10. نساء(4) آيه 135.

11. مرتضي مطهري، گفتارهاي معنوي، ص 32.

12. از جمله آيات: رعد (13 ) آيه2، ابراهيم (14) آيه32 و 33، نحل (16) آيه 12 و 14، حج (22) آيه 65، عنکبوت (29) آيه61، لقمان (31) آيه 20 و 29، فاطر (35) آيه 13، زمر (39) آيه5، زخرف (43) آيه 13.

13. جاثيه (45) آيه 13.

14. فرانتس نويمان، آزادي و قدرت و قانون، ترجمه عزت اللّه‏ فولادوند (تهران: خوارزمي، 1373) ص 102.

15. نحل (16) آيه 14.

16. لقمان(31) آيه 20.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org