Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اختصاص خيار حيوان به صاحب الحيوان
اختصاص خيار حيوان به صاحب الحيوان
درس خارج فقه
حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه)
مکاسب بیع (درس 459 تا ...)
درس 1236
تاریخ: 1392/6/27

بسم الله الرحمن الرحيم



«اختصاص خيار حيوان به صاحب الحيوان»


کلام در خیار حیوان است و در آن مباحثی است. مبحث اول که بحث آن گذشت اين‌که آيا خیار حیوان مختص به مشتری است یا برای بایع و مشتری هر دو است یا برای صاحب حیوان است؟ و تبعاً لسیدنا الاستاذ جمعاً بین الاخبار، مع توجه الی زمان صدور الاخبار و مکانه، گفته شد که معیار صاحب الحیوان است. منتها صاحب بعدی؛ یعنی صاحب فعلی، نه صاحب قبلی. بنابر این، اگر کسی جنسی را خرید و ثمن آن را حیوان قرار داد و داد به بایع، بایع خیار دارد. لا بما انه بایع، بل بما انه صاحب الحیوان.



«مبدأ زمان خيار حيوان»


مبحث دوم در این است که مبدأ زمان خیار حیوان چه وقت است. آيا مبدأ خیار از زمان عقد است یا مبدأ خیار از زمان تفرق است؛ یعنی بعد از ساقط شدن خیار مجلس بگوییم مبدأ خیار است؟ البته در این جا مباحثی هست: يکي از آن‌ها این است که این خیار حیوانی که گفته مي‌شود سه روز است، شیخ مي‌فرمايد فرقی نیست بین اینکه آن حیوان امه باشد یا آن حیوان، حیوان باشد، در هر دو خیار حیوان سه روز است.



«ديدگاه سيد بن زهره و ابن ادريس درباره خيار الحيوان و پاسخ استاد»


ولی از سید بن زهره و همین طور ابن ادریس (قدس سرهما) نقل شده است که خیار امه تا زمان استبرا است، نه سه روز. در امه خیار هست تا زمان استبراي امه تمام بشود و سید بن زهره بر این معنا ادعای اجماع کرده است. و لکن لا یخفی علیکم که اگر نبود صحیحه ابن رئابی که در باب امه گفت خیارش سه روز است و همین جور روایاتی که در مسقطیت تفرق آمده، مسقط تفرق خیار حیوان است، در آنجا آمده «لامسها او قبلها او نظر الی ما یحرم منها کان» برای اختصاص خیار حیوان به غیر امه وجهاً وجیهاً؛ برای اینکه روایاتی که دارد، راجع به حیوان است و حیوان شامل امه نمی‌شود، اما صحیحه ابن رئاب در خود امه خیار را آورده، روایات مسقطیت تصرف که باز هم ابن رئاب دارد و هم ابن مسلم و هم دیگران دارند. در آنجا آمده «تقبیل و لمس و نظر الی ما یحرم النظر قبل الملکیة» را جزء مسقطات قرار داده است، آن هم دلیل بر این است که گفته‌اند خیار حیوان اعم است، اگر نبود آن دو وجه، یعنی صحیحه ابن رئاب در جای خودش و این روایات مسقطیت تفرق، کان برای اینکه بگويیم حکم خیار حیوان و سه روز بودن، اختصاص به حیوان دارد، امه را شامل نمی‌شود، برای اینکه حیوان شامل آن نیست. این مطلب را هم ما اول بحث داشتیم گفتیم این را که بگویند خیار حیوان هم امه را شامل مي‌شود و هم غیر امه را شامل مي‌شود. این از نظر صناعت در کلام درست نیست و امه را نمي‌شود گفت جز حیوان است و لسان دلیل، شاملش نمي‌شود. اینجا بعضی‌ها بحث کرده‌اند و حق با آن‌هاست که اگر نبود صحیحه ابن رئاب و روایات مسقطیت تفرق، مي‌گفتیم، سه روز اختصاص دارد به خیار حیوان، امه را شامل نمي‌شود؛ چون حیوان ظهور در غیر امه دارد، لکن چون روایات هست مي‌گوييم فرقی بین امه و غیر امه در مدت سه روز نیست. لکن لا یخفی که باز این جمله هم نادرست، یعنی این که ما بگوييم خیار در حیوان بین امه و بین غیرش فرقي از نظر مدت نیست، این تمام نیست، بلکه باید گفت خیار حیوان سه روز است، خیار امه هم سه روز است؛ برای اینکه حیوان ظاهرش در غیر امه است. صحیحه ابن رئاب براي امه است. روایات مسقطیت تفرق براي امه است. بنابراین، باید دوتا عنوان قرار داد. خیار الامة ثلاثة ایام، کما ان خیار الحیوان ثلاثة ایام. پس لا فرق فی خیار الامة و فی خیار الحیوان، اما اين که از مرحوم ایروانی بر مي‌آید که چون صحیحه ابن رئاب است، این تعبیر مانعی ندارد که بگوييم لا فرق فی خیار الحیوان بین الامة و الحیوان و غیره. به نظر بنده تعبیر لا ینبغی صدوره، بلکه باید از هم جدا کرد، دلیل هم جدا مي‌کند. نباید بگوييم در خیار حيوان بین امه فرقی نمي‌کند. باید بگوييم خیار الامۀ ثلاثة ایام، کما ان خیار الحیوان ثلاثة ایام امه را جز حیوان نیاوریم، امه خودش مستقل است و الا این خودش یک نحوه ـ از نظر تعبیر، قطع نظر از اینکه دلیل بر خلافش هست ـ ناراحتی نسبت به اسلام مي‌آورد، کِنش مي‌آورد، خیلی آدم را خوش بین نمي‌کند. شبیه همان چيزي که مسيحي به من گفته است. مسيحي به من گفت آقا شما ما مسیحیها را نجس مي‌دانيد، نجس بدانید، اما چرا ما را کنار سگ و خوک مي‌آورید، کنار بول و غائط مي‌آوريد؟ یک جای دیگر بگویید اینها نجسند، نه اينکه بگوييد بول و غائط و مسیحی و یهودی و سگ و خوک، آيا این سزاوار است؟ این یک نحوه چنشی مي‌آورد.


«ديدگاه فقها درباره ورود يا عدم ورود خيار مجلس در حيوان»


بحث دومی که در اینجا هست، این است که ـ این بحث را امام (سلام الله علیه) متعرض شده دیگران کمتر به آن متعرض شدند _ آيا در باب خیار حیوان که ما مي‌گوییم سه روز هست، خیار حیوان و خیار مجلس دو تا هستند، یا یکی که بعد بحث بشود که اگر گفتید اینها دو تا هستند، بحث بکنید که آيا تفرق، مسقط از برای خیار مجلس است، مسقط خیار حیوان هم است یا نه؟ یک بحث این است که اصلاً خیار مجلس و خیار حیوان در باب حیوان مي‌آید؟ يعني اگر یک کسی یک حیوانی را خرید، بگوييم این دو تا خیار دارد؟ یک خیار الحیوان و یک خیار المجلس؟ و بعد بحث کنیم که مبدأ خیار حیوان تفرق است يا حین العقد است و یا اینکه دوتا نیست، بلکه خیار است؟ ظاهر شیخ و دیگران این است که اینها دو تا خیار هستند، منتها بنده به نظرم آمد که اینها نمي‌توانند دو تا خیار باشند. از این روایتی که شیخ متعرضش شده که خیار در حیوان الی ثلاثة ایام و فی ما سواه الی ان یتفرقا، بر مي‌آید که در حیوان، خیار مجلس نیست، اگر حیوان باشد یک خیار دارد بنام خیار الحیوان، اگر غیر حیوان باشد یک خیار دارد بنام خیار المجلس. این يک بحثی است که سیدنا الاستاذ متعرض شده. مرحوم ایروانی هم يک مقدار بحث کردند و ظاهر مثل این حدیث این است که اینها دو تا هستند. این بر مبنای دوئیت است، اما اگر دوئیت را کنار گذاشتیم و قائل به اتحاد شدیم، دیگر این بحث وجهی ندارد و چون سیدنا الاستاذ (سلام الله علیه) در این مسأله مثل بقیه مسائلی را که ایشان دارد _ عمده مباحثی را که ایشان دارد، اگر نگویم جلش ـ با یک تحقیق خاصی وارد شده است.



«کلام امام خمينی (ره) درباره مبدأ خيار»


لذا عبارت‌هاي ايشان را مي‌خوانم. ايشان مي‌فرماید: «و قبل البحث عنه لا بد من تقدیم امر: مقدمة: في ثبوت خيار المجلس لصاحب الحيوان و هو ان خیار المجلس هل هو ثابت لمن له خیار الحیوان ام لا؟ و علی الثانی: لا وقع للنزاع المذکور [اگر بگوییم خیار حیوان در جایی که خیار مجلس است، اصلاً نیست بحثی ندارد نزاع کنیم] و ان امکن علی بعض الوجوه. [بعد ببینیم معلوم مي‌شود بعض وجوه چگونه است یا نه] فنقول: یحتمل ان یکون المجعول بحسب الشرع خیارا واحدا لجمیع المتعاملین [همه داد و ستدکنندگان یک خیار بیشتر ندارند] و انما الاختلاف فی الحیوان و غیره فی منتهی الخیار [اگر حیوان باشد، خيار ثلاثة ایام است، اگر غیر حيوان باشد، تفرق است، مجلس تفرق است. این یک احتمال. یک حق الخیار بیشتر جعل نشده است] و ان یکون المجعول خیارین احدهما: لصاحب الحیوان و ثانیهما: لغیره من المتعاملین [یک خیار برای صاحب الحیوان است، یک خیار هم برای متعاملین دیگر، این هم دو احتمال. احتمال سوم] و ان یکون المجعول خیارین احدهما: لجمیع المتعاملین صاحب الحیوان وغیره [یکی برای همه] وثانیهما: لصاحب الحیوان فلو اسقط احدهما بقی الآخر [یکی ساقط شد، دیگري باقي مي‌ماند] ولو فارق سقط خیار المجلس و بقی له خیار الحیوان [وقتی سه روز نگذشته] و لو لم یفترقا الی ثلاثة ایام سقط خیار الحیوان دون المجلس [اگر تا سه روز جدا نشدند، خیار حیوان ساقط شده، اما مجلس ساقط نشده همین طور نشسته اند جلسه شان چهار ـ پنج روز طول کشیده است. البته این فرد نادری هم است که مجلس باشد و تفرق نباشد و سه روز هم گذشته باشد] وجوه اوجهها الأوّل [یک خیار بیشتر جعل نشده، منتها با هم تفاوت دارند] ثم الثانی لدلالة جملة من الروایات علیه: [بعضي از روایات دلالت مي‌کند بر اينکه یکی بیشتر نیست] منها: صحیخَة محمد بن مسلم المتقدمة [در صحیحه‌ ابن مسلم دارد: «المتبایعان بالخیار ثلاثة ایام فی الحیوان و فیما سوی ذلک من بیع حتی یفترقا».[1] این صحیحه ابن مسلم مي‌گوید متبایعان در حیوان سه روز حق دارند، در ما سوای این از بیع تا جدا بشوند از همدیگر. ایشان مي‌فرماید این روایت ظهور دارد در همان حرف اول] فانّ التفصیل بین المتبایعین فی الحیوان و ما سواه [مي‌گوید در حیوان سه روز، در ماسوی حتی یتفرقا] ظاهر فی انّه لیس فی الحيوان خیار غایته التفرق [در حيوان یک خیاری نداریم که غایتش تفرق باشد، بعد مي‌گوید اینکه دلیل بر این است که دو تا خیارند، از کجا که یک خیار باشد؟ حیوان تا سه روز، بقیه تا تفرق، مي‌گوید پس دو تاست] بل عدم تکرار الخیار، دلیل علی ان الخیار الثابت فیما سواه هو الذی ثبت فی الحیوان الا ان الاختلاف فی غايته. [عبارت صحیحه ابن مسلم دارد: «المتبایعان بالخیار ثلاثة ایام و فیما سوی ذلک من بیع». مي‌گوید خیار ثابت در ما سوا همانی است که ثبت در حیوان الا ان الاختلاف فی غایته، اختلاف در غایتش است] و قوله (علیه السلام) فیما سوی ذلک من بیع [این دفع دخل است، برای اینکه اگر یک کسی بگوید مي‌خواسته غایت را بیان کند] دلیل علی انّه کان بصدد بیان اصل الخیار لا حدّه و غایته [این اصل خیار را مي‌خواسته بگوید، منتها این اصل خیار یک جا تفرق است، یک جا سه روز است. شما بگویید این مفروغ عنه است، مي‌خواسته حدّ را بیان کند] فلو کان اصل الخیار فی مورده مفروغا عنه، لما ذکر لفظ البیع لاخراج غیره [دیگر بیع را نمي‌خواهد. مي‌گفت و فیما سواه حتی یتفرقا، دیگر بیع نیست؛ چون خیار مجلس از مختصات بیع است] فالوسوسة فی دلالتها کانّها فی غیر محلّها. و منها: روایة علی بن اسباط المعتمدة عن ابی الحسن الرضا (عليه السلام) قال: سمعته یقول: الخیار فی الحیوان ثلاثة ایام للمشتری و فی غیر الحیوان ان یتفرقا [خیار در حیوان سه روز است برای مشتری و در غیر حیوان یک خیار بیشتر نیست و آن ان یتفرقا. این دلالتش خوب است] و منها: صحیحة الفضیل قال قلت له ما الشرط فی الحیوان: قال: ثلاثة ایام للمشتری. [شرط در حیوان سه روز برای مشتری است. شرط، یعنی همان خیار] قال: قلت له: ما الشرط فی غیر الحیوان قال: البیعان بالخیار ما لم یفترقا فاذا افترقا فلا خیار بعد الرضا [بیعان خیار دارند، مادامی که جدا نشدند] و لا شبهة فی کونها بصدد بیان اصل الخیار بدلیل ذکر الخصوصیات الزائدة علی اصل الغاية [سائل گفت ما الشرط فی غیر الحیوان؟ قال: البیعان بالخیار ما لم یفترقا فاذا افترقا فلا خیار بعد الرضا. مي‌گوید شبهه‌ای نیست که مي‌خواهد اصل خیار را بیان کند و الا لزومی نداشت که دوباره البیعان را تکرار کند و بعد الرضا را در ذیل بیاورد. ] الی غیر ذلک و توهم: انّ الروایات بصدد بیان حدّ الخیار لا اصله فاسد لما مرّ [همین جهاتی که ذکر شد] مضافاً الی انّ کلمة «ما» فی قوله: ما الشرط؟ موضوع للسؤال عن اصل الماهية [در همین صحیحه فضیل دارد: ما الشرط فی الحیوان؟ کلمه ما موضوع است برای سؤال از اصل ماهیت. در فلسفه مي‌گویند سؤال از حقیقت است] فلو اراد السؤال عن حدّها بدّ من التقدیر [لابد باید بگوییم ماحدّ الشرط؟ مثلاً یک کلمه حدی در تقدیر بگیریم، غایتی در تقدیر بگیریم] و هو خلاف الاصل. مع ان احتمال کونها بصدد بیان الحد و الغایة [این دلیلی ندارد] انما هو لمکان ذکر الغایة [فقط چون غایت را آورده شما مي‌گویید بیان حد بود] و الا فضمّ حکم الحیوان الی غیره لا دخل له [چه داعی داشت حیوان و غیر حیوان را قاطی کند] فعلی ذلک لا یبقی لاثبات خیار المجلس فی الحیوان دلیل اصلا لذکر تلک الغایة فی جمیع روایات خیار المجلس»[2].



والسلام عليکم و رحمة الله وبرکاته



---------------------
[1]. وسائل الشيعة 18: 10، کتاب التجارة، ابواب الخيار، باب 3، حديث 3.
[2]. کتاب البيع: 267 تا 269.
درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org