Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: فضليت ماه شعبان در اولين جلسه آغاز سال تحصيلى حوزه
فضليت ماه شعبان در اولين جلسه آغاز سال تحصيلى حوزه
درس خارج فقه
حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه)
مکاسب محرمه (درس 1 تا 458)
درس 387
تاریخ: 1384/6/20

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي خاتم الانبياء و المرسلين ابي القاسم محمد صلي الله عليه و آله و سلم و علي آله الطيبين الطاهرين المعصومين و اللعن علي اعدائهم اجمعين من الآن الي قيام يوم الدين.

شكر خدا را كه باز توفيق داد خدمت شما عزيزان و بزرگان باشيم، و با بحث در احكام اسلام و فقه اسلامي بتوانيم وزنه اعمال حسنه خودمان را ان شاء الله سنگين كنيم و جزء افرادي قرار بگيريم كه «ثقلت موازينه فهو فى عيشة راضية» قبل از اين كه بحث را شروع كنم دو تا نكته را مي‌خواهم تذكر بدهم. يك نكته در رابطه با ماه شعبان كه ماه رسول گرامي اسلام است و خود پيغمبر فرموده شعبان ماه من است مرا كمك كنيد معلوم است كمك كردن پيغمبر در ماه شعبان به اين است كه عبادت و طاعت را اضافه كنيم آماده استقبال ماه رمضان بشويم و مخصوصاً در گرفتن روزه‌اش نبی مکرم اسلام را همراهي كنيم و كمك كنيم. از خود نبي مكرم اسلام نقل شده که فرمود: من ماه رجب و شعبان را روزه مي‌گيرم و وصل مي‌كنم به ماه رمضان اما شما فصلي بين آن قرار بدهيد. اين هم خيلي جالب است فرمود اما شماها بين آن فصلي قرار بدهيد يك روز دو روز چهار روزي فاصله بيندازيد. صوم شهرين متتابعين نشود. خود پيغمبر دو ماه را پشت سر هم روزه مي‌گرفته تا رمضان ولي فرمود شماها اين كار را نكنيد، سيد بن طاووس در اقبال نقل كرده شما اين كار را نكنيد شما يك فصلي بين آنها قرار بدهيد، و يكي از سنت‌هاي حسنه‌اي كه من ياد دارم از سابق بين مسلمان‌ها و مردم ما رایج بود و الآن هم هست، يك روز قبل از رمضان را روز آخر شعبان را روزه مي‌گرفتند، مي‌گفتند امروز مي‌خواهيم به استقبال ماه رمضان برويم، اين يك نحو احترامي براي ماه رمضان قائل شدن است سؤالي كه اين جا مطرح مي‌شود اين است که ما ممكن است نتوانيم روزه بگيريم سخت باشد برايمان روزه گرفتن. اسلام چون دين آساني است دين آسايش، رفاه و راحت است، دين مشكل و صعوبت نيست و لذا عبادت را هم كه مي‌خواهد مي‌گويد در عبادت بايد با نشاط باشيد، بارها عرض كردم آسيد محمد كاظم فقيه يزدي در عروه يكي از اعمال مستحبه را غسل نشاط قرار داده يعني غسل مي‌كند با نشاط شود تا عبادت بكند. اصلاً عبادت با نشاط مطلوب است. عبادت با كسالت و خستگي و چرت زدن مطلوبيتي ندارد. اين اسلامي كه عبادت با نشاط مي‌خواهد، آرامش و سهولت مي‌خواهد، حالا من چطوري توي اين هواي گرم ايام شعبان را روزه بگيرم؟ راه قرار داده فرموده اگر روزه نگرفتي براي هر روزش يك مد از طعام به فقير بده، اعطاء يك مد از طعام به فقير اين جبران كننده روزه‌هاي مستحبي است هم در كتب روايي آمده هم در كتب فتوايي آمده، حالا يك مد از طعام را يا قيمت آن را حساب كند آخر ماه شعبان كه مي‌شود، او را بدهد به يك مستمندي، به يك نيازمندي كه با او زندگيش را تأمين كند. يا خودش را بدهد یعنی یک مد طعام بدهد. اين كفايت مي‌كند در باب روزه گرفتن ماه شعبان . اين مسأله مدي از طعام اينقدر اهميت دارد كه در باب انساني كه نماز واجبش قضاء شده بعضي از فقهاء فرمودند لازم نيست قضاء نمازهايش را بياوريم. بلكه مي‌شود براي هر نمازش يك مد از طعام داد. البته اين فتواي بعضي‌هاست كه ديگران عمل نكرده و نگفتند. ولي مي‌خواهم عرض كنم اين مقدار از مد از طعام اهميت دارد. كمك به مستمند اهميت دارد كه اسلام آمده اين جوري قرار داده است و يكي از راههايي كه باز مي‌توانيم كمك كنيم نبي مكرم اسلام را در ماه شعبان اين خواندن مناجات شعبانيه است كه نقل شده همه‌ی ائمه معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) مناجات شعبانيه را مي‌خواندند ما هيچ دعا و مناجاتي نداريم كه همه‌ی ائمه او را خوانده باشند و بنابر خواندن آن داشته باشند اما مناجات شعبانيه از چنان اهميت و ارزشي برخوردار است كه ائمه معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) كلاً عنايت داشتند به اين كه اين مناجات را در ماه شعبان بخوانند. خواندن همين مناجات كه از اهل بيت پيغمبر است و از ائمه معصومين است خود همين كمك كردن به رسول الله است و بعد توجه به مضامين عاليه‌اي كه در اين مناجات شعبانيه هست. توجه به اينكه در اين مناجات شعبانيه اولش با صلوات بر رسول و آل شروع مي‌شود. (صلوات) و در اواسط دعا هم با صلوات بر رسول و آل شروع مي‌شود. يا نزديك به اواخرش در اواخر دعا هم باز با صلوات بر رسول و آل شروع مي‌شود. خوب اين اعانت پيغمبر است كه ما داريم براي او درود مي‌فرستيم. اظهار علاقه مي‌كنيم اظهار دوستي مي‌كنيم نسبت به خود پيغمبر و آل پيغمبر. و اساس دين دوستي و محبت و اظهار و علاقه به اهل البيت و به خود رسول الله (صلي الله عليه و آله) است بنابراين راه ياري كردن روزه است. عبادت راهش است. اين كار هم راهش است يا خواندن و تلاوت قرآن، بوجود آوردن مجالس ديني در ماه شعبان است. اصفهان كه ما بوديم ماه شعبان و ماه رجب مجالس وعظ و خطابه داشتند بلكه موقوفات براي او بوده در خود محل ما يك كسي مقداري آب و ملكي داشته اينها را وقف كرده براي روضه خواني در ماه رجب و شعبان و ماه رمضان و حتي در زمان رژيم هم گاهي مقداري از آن موقوفات را همان اداره اوقاف وقت مي‌فرستاد براي بعضي از روحانيون محل كه آنجا منبر بروند ماه رجب و شعبان. خود همين احياء امر ائمه سلام الله عليهم اجمعين احياء امر دين به وعظ و خطابه به بيان مطالبي كه در اسلام مفيد است و براي مردم مفيد است ولو به نقل از كتاب‌هاي ديگر، از كتاب‌هاي ديگر اگر ما نقل كنيم می‌باشد. اگر از كتاب‌هاي معتبر باشد خيلي اشكال به ما كمتر مي‌شود. اين همه ذخائر علمي ومنابع داريم چه با لغت عربي و چه با لغت فارسي. از آنها بگيريم براي مردم نقل كنيم جلسات را تشويق كنيم كه زياد بشود. البته حالا از بنده و جنابعالي گفتن و شنيدن. «گفت دست ما كوتاه و خرما بر نخيل» اما به هر حال خود همين كه يادمان نرود آيندگان بفهمند كه براي مجالس وعظ و خطابه و آگاهي در ماه رجب و شعبان هم خصوصيت بوده، و وقف مي‌كردند، اموال را پيشينيان براي مجلس روضه و وعظ و خطابه در ماه شعبان. اين ياري پيغمبر است. احياي امر آنها است ما هم با همين مناجات شعبانيه وقتي درود بر آنها مي‌فرستيم و اظهار علاقه مي‌كنيم خود يك نحوه احياء امر آنهاست دو سه جمله از اين مناجات شعبانيه را مي‌خوانم تفسير نمي‌كنم. شايد نكته‌اي را تذكر بدهم بعد خود آقايون مي‌خوانند و توجه داشته باشند. آنهايي هم كه فارسي زبانند مي‌توانند مفاتيح هاي مترجَم (ترجمه دار) را وردارند نگاه كنند. دعا را بخوانند با عربي چون دعا بايد به عربي خوانده شود. اما ترجمه‌اش را نگاه كنند تا به مضامين عاليه او آگاه بشوند. يادتان باشد امام امت سلام الله عليه در نجف راجع به مناجات شعبانيه صحبت كرد. و جملاتي را از او فرمود در بعد عرفان كه حالا بنده كه اهلش نيستم آن «جملات را امام از نظر عرفاني معنا كرد» كه مي‌گويد خدايا كاري كن كه پرده هاي نور كنار برود. حالا خود نور شده پرده . چطور نور مي‌شود پرده در این دعا می‌‌فرماید: خدايا مرا جوري قرار بده كه تو صداش بزني «ممن ناديته فأجابه» خدا صدا بزند حالا ما بايد هميشه خدا را صدا بزنيم او مي‌گويد خدايا جوري قرار بده كه تو صدا بزني. خدايا جوري قرار بده مرا كه از سخن تو و از صداي تو لرزه بر اندام بيفتد و بيهوش بشوم. ذيل اين دعا آنهايي را كه امام شرح كرده اين است : «الهي هب لي كمال الانقطاع اليك» اين را همه ائمه مي‌گفتند. خدا به ما كمال انقطاع بده: آنها چجور خدا را شناختند؟ و تا چه حد وابستگي را نادرست مي‌دانند. با اينكه وابسته نبودند. اما مي‌گويند خدايا به ما كمال انقطاع به خودت را عنايت كن و «انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك حتى تخرق ابصار القلوب حجب النور» در قلب ما روشنايي بيار تا دل‌هاي ما حجاب‌هاي نور را پس بزند. «فاتصل إلى معدن العظمة و تصير ارواحنا معلقة بعز قدسك الهي و اجعلني ممن ناديته فاجابك» امام روي اين عنايت داشت «فاجلعني ممن ناديته فاجابك و لا حظته فصعق لجلالك» و تو صداش زدي و توجه كردي به او و او لرزه بر اندامش افتاد و بيهوشي سراغش آمد. اين حالا بعد عرفانيش است كه من نمي‌فهمم. اشاره خواستم بكنم كه امام امت (سلام الله عليه) اين جملات را شرح كرده چند تا جمله‌اش را خود من مي‌خوانم به قدر فهم خودم : «الهي لم يزل برك عَلَى أيام حياتي» خدايا در تمام دوران زندگيم نيكويي‌ها از طرف تو به من مي‌رسيده برّ تو دوام داشته «و لم تزل برك على ايام حياتي فلا تقطع برك عني في مماتي»: نشود وقتي از اين دنيا مي‌روم آن لطف‌ها و بزرگواري‌ها منقطع بشود: «الهي كيف آيس من حسن نظرك لي بعد مماتي و انت لم تولني الا الجميل في حياتي» من چجور مأيوس بشوم و فكر كنم بعد از مرگ الطافت شامل حال من نمي‌شود و حال آن كه در زندگي سرپرستي نكردي مرا مگر با خوبي‌ها و با آن چه داراي جمال و زيبايي است. «الهي تولّ من امري ما انت اهله» تو سرپرستي من را بنما آن طوركه خودت شايسته‌اي نه آن طوركه من شايسته‌ام «الهي تول من امري ما انت اهله وعد على بفضلك على مذنب قد غمره جهله» و برگرد به سوي من به گنهكاري كه ناداني‌اش او را فرا گرفته. «الهي قد سترت على ذنوباً في الدنيا و انا احوج الى سترها على منّك في الاخري» بدي‌هاي من زشتي‌هاي من گناهان من را تو در دنيا پوشاندي و من به پوشش در آخرت بيشتر نياز دارم، چون ديگر همه، همه چيز را مي‌فهمند همه عالم و همه جهان در روز قيامت حاضر و ناظرند «الهي قد احسنت إلى اذ لم تظهرها لأحد من عبادك الصالحين» خدا خيلي به من نيكي كردي بدي‌هاي من را به بنده‌هاي خوبت هم خبر ندادي چه برسد به بنده‌هاي بدت. به بنده‌هاي شايسته هم نگفتي كه خوب بنده‌هاي شايسته هم اگر مي‌فهميدند لطف مي‌كردند مفتضحم نمي‌كردند آبرویم را نمي‌ريختند، چه برسد به بندگان بدت. «فلاتفضحني يوم القيامة على رؤوس الاشهاد» خدا آن روز كه همه، همه چيز را مي‌بينند مرا مفتضح و رسوا نكن. مفصل است بخوانيد با توجه هم بخوانيد به ديگران هم بگوييد بخوانند عربي بخوانند منتهي معنايش را متوجه نمي‌شوند اشکالی ندارد همين قدر كه دارد مي‌داند چيزي را مي‌گويد كه همه ائمه مي‌گفتند قطعاً از او لذت مي‌برد و از او خوشش مي‌آيد اين يك نكته درباره‌ی ماه شعبان. معذرت هم مي‌خواهم اگر يك مقدار ترجمه كردم، عذرخواهي مي‌كنم خواستم تذكري براي خودم باشد.

« دعوت كردن مردم جهت ايمان آوردن به خداوند و قيامت در اولين جلسه آغاز سال تحصيلى حوزه »

نكته دوم: امروزه به ايمان و به عقيده به ذات باري خيلي نياز است اگر ما بتوانيم افراد را مؤمن كنيم به اين كه خدايي هست آن هم خداي مهربان آن هم خداي حكيم و مصلحت انديش، آن هم خدايي كه از پدر و مادر به ما مهربان‌تر است، آن خدايي كه صفات او اسامي او در دعاي جوشن كبير و ساير جاها آمده مردم را به او مؤمن كنيم و مردم را به قيامت و به جهان بعد از مرگ مؤمن کنیم. اين يكي از خدمات بزرگي است كه ما امروز براي جلوگيري از فساد و جنايت تا برسد به خودكشي بایستی انجام دهیم. «ديروز روز جهاني مبارزه و جلوگيري از خودكشي بوده» در هر سالي در دنيا يك ميليون نفر دست به خودكشي مي‌زنند يا خودكشي مي‌كنند عده‌اي از اين خودكشي‌ها مسأله پوچي و بيهوده بودن زندگي است برايشان مي‌گويد اين چيست صبح از خواب بیدار شوم. شب دوباره بخوابم صبح از خواب برخیزم اين پوچ بودن زندگي براي آن‌ها سبب خودكشي مي‌شود و دست به خودكشي مي‌زنند اما يك انسان موحد دنيا را پوج نمي‌داند يك انسان موحد معتقد است من بناست بمانم بروم حيات و زندگي بهتر داشته باشم (خلقتم للبقاء لا للفناء و إن الدار الآخرة لهى الحيوان لو كانوا يعلمون). يك انسان موحد مي‌گويد من بناست بروم به يك زندگي برسم كه در آنجا همه‌اش شعور است همه‌اش درك است همه‌اش حقيقت است و همه‌اش كمال است، يك انسان موحد است كه به خاطر همين حس به جهان بعد از مرگ و اين كه هميشه مي‌خواهد بماند زندگي را هدف دار مي‌بيند. مي‌گويد ما آفريده نشده‌ايم عبث او كه ما را خلق كرده بي خود خلق نكرده بعد هم بي فايده نيستيم مردن ما مثل مردن گربه كه نيست. دراسلام مرده انسان محترم مثل زنده‌اش محترم است «حرمة المؤمن ميتاً كحرمته حياً» و يا به رسالت رسول الله(ص) و يا به احكام اسلام اين‌ها سبب مي‌شود خيلي از مفاسد برود كنار و خيلي از جنايت‌ها هم كنار برود. ما كارمان اين است ديگه ما كاري ديگه كه از دستمان بر نمي‌آيد ما به عنوان يك روحاني بنده به عنوان يك طلبه‌اي كه حدود بيش از پنجاه سال است كه توي اين مسائل ديني بوده ام و ان شاء الله خواهم بود و در خانه قبر و قيامت هم ان شاء الله جواب خواهم داد كه من اين مسير را رفتم حالا مي‌خواهيد عذاب كنيد ديگه با شما است اما نمي‌تواند عذاب كند. اگر در اين مسير براي خدا رفته باشم نمي‌تواند عذاب كند چون اگر بخواهد هم عذاب كند آنهايي را كه در مسير ظلم و ستم رفته‌اند و هم ماها را كه در مسير حق و عدالت رفتيم اين كه با عدالت خودش نمي‌سازد. مؤاخذه‌اش مي‌كنيم اما به هر حال راه براي ما اين است مردم را به اسلام به خدا به پيغمبر به ائمه دعوت كنيم اين كار ماست، در سخنان‌مان، حرف‌هایمان، در بحث هامان همه‌اش همين است و إلا حالا بحث اين كه در اين شرائط حساس بك يا الله آن را ديگه مردم خودشان بلد هستند خودشان اين قدر بلدند. نيازي نيست كه بنده و جنابعالي برايشان بگوييم در اين شرايط حساس بك يا الله. چگونه دعوت كنيم شما خواهيد گفت كلي گوييت خوب است. چگونه دعوت كنيم؟

« معرفى كردن اسلام به دين عدالت، انصاف، سهولت و كرامت انسانى »

بنده معتقدم طريق خيلي كامل و كم نظير يا طريق بي نظير در امروز اين است كه به بشريت بفهمانيم كه اسلام دين سهولت و آساني است، اسلام دين صعوبت و مشكل بودن نيست، اسلام دين عدالت و آزادي است نه دين ظلم و استبداد . اسلام دين كرامت انساني و حقوق بشر است نه دين ذلت انساني و تضييع حقوق بشر يا تبعيض در حقوق بشر امروز دنيا متوجه اين مسائل است. اگر شما بگوييد اسلام مي‌گويد شما وقتي نماز مي‌خوانيد روي دو پاي خودت ننشين فتؤذيني، اذيت مي‌شود. روي دو پايت ننشين كه اذيت مي‌شوي. عبادت است اما مي‌گويد قعود بر قدمين انجام نده براي اين كه اذيت مي‌شوي. اسلامي كه آمده و تمام حقوق انسان‌ها را مراعات كرده «و لقد كرّمنا بني آدم»، كلي نگوييم بعد برويم ببينيم چجوري اسلام اين دعوت را نموده بلکه ما كارمان در فقه اين بايد باشد که كاري بكنيم كه اسلام را جاذبه دار كنيم، با حفظ ضوابط و فقه صاحب جواهري و فقه سنتي و امروز اين حرف در دنيا چه در دنياي تشيع چه در دنياي اسلام خيلي جا باز كرده است، يك روزي سخن از بلوغ دختر بود و گفته شد بلوغ دختر 13 سال قمري است نوشته‌ها كه ننوشتند. گفته‌ها كه نگفتند حتي بعضي‌ها نوشتند فلاني خيال كرده است كه مثل علامه مي‌تواند مشهور بشود «علامه اول علامه بود و بعد مشهور شد نه اينكه اول بخواهد مشهور بشود.» با اين كه خدا مي‌داند من هيچ فكر اين چيزها نبودم، اصلاً دنيا چيست كه من دنبال مشهور بودنش باشم، چهار تا آدم مسلمان محترمند اما حالا عقيده داشته باشند به اين كه اين حالا يك چيزي مي‌فهمد يا نداشته باشند اين براي آخرت آدم خيلي كارساز نيست، به اينجا رسيد كه گفتند علامه اول علامه بود و بعد مشهور شد و آن فتوي را راجع به بئر را داد كه آب چاه منفعل نمي‌شود فلاني اول مي‌خواهد با فتواي خلاف و نادرست بشود علامه اين را نوشتند گفتند و نوشتند آن آقا گفت بله مي‌گويند امام زمان همين روزها مي‌آيد گفتند چرا كدام علامت ظهور؟ گفتند يك آشيخ پيدا شده مي‌گويد دختر 13 ساله بالغه مي‌شود اين علامت ظهور امام زمان است. چه كه نگفتند! چه كه نكردند! چه كه نشنيديم! چه كه نشنيديد بحمد الله و به حول او و به عنايت ائمه معصومين (صلوات الله عليهم اجمعين) امروز كار به جايي رسيده است كه در بعضي از جرائد بعضي از آقايون چهار جور بلوغ درست كرده‌اند. آن وقت يك بلوغ درست كرديم 13 سال امروز بعضي از آقايان بنابر آنچه در بعضي از جرائد آمده هنوز هم تكذيب نشده چهار جور بلوغ درست كرده‌اند گفتند بلوغ نماز 9 سال و 15 سال، بلوغ روزه قدرت و توان، بلوغ ازدواج ضرر نخورد، بلوغ عقد و عقود مدني، سن رشد. بابا ما يك كلمه گفتيم امروز به اينجا رسيده است، اين نيست جز لطف خداوند، اين نيست جز اين كه معلوم مي‌شود دنيا اين حرف‌ها را مي‌خواهد اسلام را مي‌شود اين جوري به پيش برد. اسلام را آنجور كه هست بيان كنيم.

« نقل روايت سماعة بن مهران در معرفى اسلام »

من دو تا روايت درباره اسلام براي‌تان بخوانم بعد يك مورد را هم بحث كنم و بروم سراغ اصل بحثم، یکی موثقه سماعة بن مهران از امام صادق (عليه الصلاة و السلام)، است که می فرماید: «قال ثلاث من الله بواحدة منهن اوجب الله له الجنة: [سه تا كار است هر كه يكي از آن را انجام بدهد بهشت بر او لازم است، «من» اعم است از مسلم و غير مسلم،] ثلاث من اطع الله بواحدة منهن اوجب الله له الجنة: الانفاق من اقطار. [با اينكه خودش وضع ماليش خوب نيست، اما وقتي گرفتاري ديگران را مي‌بيند باز با وضع مالي بدش به ديگران كمك مي‌كند هشت خودش به نه است اما مي‌گويد بگذار و نه به نه و بشود. «فمن قدر عليه رزقه فينفق مما آتاه الله» مي‌گويد باشد حالا باز ما امشب يك مقدار غذاهامان را كم كنيم و يك انفاقي مي‌كنيم يا عملش را انفاق كند يا قدرتش را انفاق كند، شخصيتش را انفاق كند، هر جور انفاق كرد، كسي كه انفاق كند با اين كه خودش وضعش خوب نيست. اين سخن امام صادق است اين موثقه‌ی سماعه است اين حديثي است كه من روز ماه مبارك رمضان مي‌توانم نسبت بدهم به امام و روزه ام هم باطل نمي‌شود با اين كه كذب بر ائمه مبطل روزه است.] «و البشر لجميع العالم» [با همه آن‌هايي كه زندگي مي‌كند خوشرو باشد، قيافه نگيرد براي افراد قيافه ترش نكند براي افراد، حالا سلام نكرد به من خوب دلش نخواست سلام كند به من، حالا پشت سرش غيبت كنم كه اين آدم بدي است چرا به من سلام نكرد، خوب نكرد كه نكرد، به حرف من گوش نمي‌دهد، خوب نمي‌خواهد به حرف من گوش بدهد مي‌گويد تو يكي منم يكي چه امتيازي تو بر من داري به سخن من اعتنا نمي‌كند ديگران هم همين جور از ديگران چيزي طلبكار نباشد، يك بدبختي اين است آدم كه دو تا كلمه كه بلد شد يا چهار تومان كه پيدا كرد يا به يك قدرتي كه رسيد معمولاً طلبكار مي‌شود تا نمي‌دانم يك چهار تا كلمه بلد شد طلبكار مي‌شود. طلب كاري چي است قيافه ات را چرا در هم مي‌كشي؟ چرا عبوسي؟ «المؤمن بشره في وجهه حزنه في قلبه» حالا بر فرض پول هم نداري اما خيلي لازم نيست بگويي كه ندارم حالا بخند، خوشحال باش، حالا نداري نداشته باش، حالا خيلي مهم نيست كه راست بخور و نمير كه مي‌شود پيدا كرد. من بارها گفته‌ام اگر مرجعيت ما جا نيفتاد نماز استيجاري كه مي‌توانيم بخوانيم زندگيمان را اداره كنيم الحمد لله حالا نماز استيجاري خيلي فراوان است سابقاً نماز استيجاري خيلي كم بود. «المؤمن بشره في وجهه و حزنه في قلبه» بشره في العالم به جعل جميع العالم «و الانصاف من نفسه»[1] هر خوبي كه براي خودش مي‌خواهد براي ديگران بخواهد هر بدي كه دوست ندارد براي خودش براي ديگران هم دوست نداشته باشد. تمام حقوق بشر، تمام عدالت، تمام آزادي‌ها، تمام كرامت‌هاي انسانيت در اين حديث امام صادق است. نه! از فكرش استفاده مي‌كند براي اين كه آن چه را ندارد دارد انفاق مي‌كند. از آن چه كه دارد به طريق اولي اگر كسي با همه مردم خوشرو است معلوم است كه مستبد نيست، غرور ندارد، طلبكار جامعه نيست. خوب جامعه انسانند من هم انسان هستم همه انسان‌ها مثل همند هيچ تفاوتي ندارد انسان با انسان كه حالا من چهارتا كلمه بلدم آن يكي بلد نيست من هم انسانم آن هم انسان است بله بر او هست كه به من احترام بگذارد اخلاقاً اما بر او نيست كه به من احترام بگذارد قانوناً خوب چهار تا كلمه من بلد هستم او بلد نيست من زحمت كشيدم بلد شدم جامعه يك جوري بوده كه من بلد شدم و «و البشر لجميع العالم» گوياي عدالت است گوياي آزادي است گوياي ترك است.

« نقل روايتى ديگر در معرفى اسلام »

روايت ديگر از امام صادق (صلوات الله و سلامه عليه) يا امام جواد (علیه السلام) است که به ميسر فرمود «اتخلون و تتحدّثون و تقولون ما شئتم» [يك وقت‌هايي داريد دور هم بنشينيد و با هم حديث كنيد و با هم حرف بزنيد، هر چه مي‌خواهيد حرف بزنيد،] فقلت‌اي والله [قسم به خدا اين جور جلسات را داريم] «انا لنخلوا و نتحدثه و نقول ما شئنا»[2] مي‌نشينيم بحث مي‌كنيم مي‌گوييم آقا ديه زن برابر ديه مرد است كسي هم با ما كاري ندارد. حالا اگر يك كسي هم كار داشته باشد يكی، دو تا بدو بيراه مي‌گويد. می‌نشینیم بحث مي‌كنيم مي‌گوييم آقا مسلم با غير مسلم قصاص مي‌شوند هيچ تفاوتي ندارد مي‌شينيم بحث مي‌كنيم مي‌گوييم آقا زن هم با مرد مي‌توانند زن جلو بايستد نماز بخواند مرد عقب يا بالعكس، ثواب نمازهايشان كم نمي‌شود. مي‌توانيم بگوييم آقا زن مي‌تواند حاكم بشود قاضي بشود مي‌توانيم بگوييم زن مي‌تواند فقيهي بشود. مردم از او تقليد كنند و صدها و مسائل ديگر «نخلي و نتحدث ما شئت» كسي هم الحمد لله با آگاهي كه امام امت سلام الله عليه داده و با خون شهداء و با آگاهي مردم كسي جرأت نمي‌كند که بگوید چرا گر چه در حوزه كوزه‌اي كه حاج آقا مصطفي آب خورده بود آب كشيدند چون پسر امام بود يا حضرت عباس!!! آنوقت شما ببينيد امروز وضع بحمد الله به اينجا كشيده شده كه بحث‌ها دارد مطرح مي‌شود كتاب‌ها دارد نوشته مي‌شود. بحث‌ها دارد مي‌شود بنده و جنابعالي هم اينجا نشسته‌ايم داريم حرف مي‌زنيم به حول و قوه الهي هم كسي جرأت نمي‌كند كه بگويد چرا ، بله حالا بحث علمي، اشكال علمي حرف ديگر است، جاي خودش بايد باشد. فرمود ما مي‌نشينيم هر چه مي‌خواهيم مي‌گوييم جاسوس نداريم يك كسي نيست برود خبر بدهد كه آقا فلاني اين جوري گفته يا فلاني اين جوري گفته حالا ديگر كه جاسوس نمي‌خواهد همه چيز توي همه جا معلوم است، به هر حال ارزش جلسات علمي خودتان را بدانيد و همه حوزه‌ها ارزش آن را مي‌دانند من نمي‌گويم بدانند مي‌دانند. «فقال و الله لوددت ... معلم في بعض تلك المواطن»[3]. امام نهم يا امام پنجم چون معلوم نيست ابي جعفر الجواد است يا ابي جعفر امام باقر از هر دو نقل شده ابي جعفر امام معصوم مي‌فرمايد قسم به خدا من دوست مي‌داشتم در بعضي از جلساتي باشم كه شما حرف ديني مي‌زنيد آزاد هم هستيد حرف ديني‌تان را بزنيد كسي نمي‌آيد توي دهن‌تان بزند كه چرا اين حرف‌هاي ديني را مي‌زنيد. و بالاتر من به امام باقر عرض مي‌كنم يابن رسول الله امام امت امام الشهداء به شما عرض مي‌كنم اگر يك روز كوزه حاج آقا مصطفي را آب كشيدند امروز بحمد الله بحث اسلام حقيقي طرفدار حقوق بشر اسلام دموكراسي اسلامي كه در آن تبعيض نيست، اسلامي كه در او آزادي هست، اسلامي كه در آن عدالت هست، بحث شده؛ فراوان هم دارد بحث مي‌شود چه در ايران چه در ساير بلاد اسلامي و شيعه دارد بحث مي‌شود و به صورت رساله عمليه در آمده و رساله‌هاي عمليه هم چاپ شده است. امام مي‌فرمايد من دوست مي‌داشتم كه با شماها باشم در بعضي از اين مواطن «اما و الله إني لأحب ريحكم و ارواحكم و إنكم على دين الله و دين ملائكته فاعينوني بورع و اجتهاد». شما بر دين خدائيد و دين ملائكه: يعني چه بر دين ملائكه حالا دين خدا معلوم است دين ملائكه يعني چه؟ چه خصوصيتي دارد دين ملائكه؟ تحليل بنده اين است آزاد بودند خداوند ملائكه را آزاد گذاشت گفت حرفتان را بزنيد. با آن‌ها مشورت كرد گفت حرفهايتان را بزنيد بعد به آن‌ها فهماند خودشان هم اقرار كردند که اشتباه كرده بودند گفت من مي‌خواهم يك آدمي بيافرينم. گفتند (و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك قال اني اعلم ما لا تعلمون)[4] آزاد بودند حرف مي‌زدند كسي توي دهن‌شان نمي‌زد. خدا هم توي سرشان نزد بگويد برويد بيرون انكم رجماء يا به هر فرشته‌اي بگويد انك رجيم. برويد بيرون نه قشنگ خدا گفت آنها هم حرف‌هاي‌شان را زدند(نحن نسبح و نقدس) را گفتند. نه كتكي بود نه توهيني بود نه بي احترامي بود نه هيچي نه بگيريد و ببندي بود هيچي نبود، بعد هم خداوند به آن‌ها جواب داد (فلما انبئهم باسمائهم) (قال انى اعلم ما لا تعلمون) اسلام دین انصاف است ما اين دين را مي‌خواهيم معرفي كنيم بايد زحمت بكشيم، بايد تلاش كنيم من يك مسأله‌اي را كه اخيراً نظر دادم برايتان بگويم آن مورد نص و فتواي اصحاب (قدس الله ارواحهم) هم می‌باشد و آن این كه اگر يك زني آمد مهريه‌اش را به شوهرش بخشيد براي اين كه حالا من منبري به او گفته بودم زني كه مهريه‌اش را به شوهرش ببخشد خداوند او را از عذاب قبر نجات مي‌دهد به او هم گفته بودم اين دليل صفا و صميميت بين زن و شوهر است، بخشيد مهريه را قبل از آني كه عروسي كند. در این هنگام مرد گفت طلاقت مي‌دهم. رفت محكمه و چون طلاق هم به دست او بود الطلاق بيد من اخذ بالساق طلاقش داد در اينجا گفته مي‌شود و گفته شده و ظاهر عبارت روايت و فتوي هم همين است كه بله اين زنه بايد چكار كند؟ بايد نصف مهر را پس مرد بدهد، يعني زنه كه شوهر ندارد هيچي، احسان هم كرده به شوهر هيچي، حالا يك مشتلق هم بايد بدهد (نصف مهريه را هم بايد به شوهر بدهد.) خوب اگر كسي به شما بگويد اين چه قانوني است شما مي‌گوييد اسلام انصاف را رعايت كرده، اسلام دين عدالت است. اين عدالت است؟ بلافاصله شما جواب مي‌دهيد آقا در روايت آمده است كه اين قبض است بحثي نيست در روايت بحث عدالت و انصاف آمده ما در مقام استنباط را مطرح مي‌كنيم نه در مقام واقعيه الهيه، چرا که احكام واقعيه الهيه همه‌اش عين عدل است، عين انصاف است، وعين عدل و عين عقل است. بحث ما در برداشت است خدا هم به ما اجازه برداشت داده، فقهاء ما هم برداشت مي‌كردند. برداشت‌هاي مختلف در مسائل مختلفه. خوب چجور مي‌شود جواب داد بايد نشست فكر كرد. وقتي فكر كنيد (و الذين جاهدوا فينا لنهدينّهم سبلنا)[5] ذهنت متوجه به اين معني مي‌شود كه حديث رفع اين حكم را در زمان جهل زوجه مي‌برد زنه اگر نمي‌داند يك همچين قانوني هست و آمده بخشيده رفع ما لا يعلمون اين حكم را بر مي‌دارد. يعني لزوم بخشيدن نصف مهر را بر مي‌دارد اين حكم مخصوص جايي است كه زن مي‌داند در اسلام يك همچين قانوني هست كه اگر بخشيد و بعد طلاق داد قبل از دخول نصفش را بايد به او بدهند با اين وجود گفت من مي‌خواهم ببخشم. اين جا ديگر اسلام مقصر نيست اين جا خودش مقصر است. گفت گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟ به حول و قوه الهي به شما عرض كنم كه هر وقت، هر كسي مي‌آيد راجع به اسلام می‌خواهد مطالبی را بداند بنده با حفظ فقه جواهري صحبت مي‌كنم البته با كمك شما و با استفاده از محضر شماها چون اگر شماها نبوديد خودم تنها مي‌خواستم فكر كنم فكرم به جايي نمی‌رسید، اشتباه زياد داشت، بودن با ديگران فكر را رشد مي‌دهد خيلي راحت مي‌پذيرد اين دفعه يك آقايي آمده بود گفت من سي سال در جزائيات اسلام كار مي‌كنم مشكلاتي دارم گفتم يكي‌اش را بگو گفت يكي قصاص است من وقتي به او گفتم قصاص به نظر من اگر دو تا قانون اساسي در اسلام داريم كه چكش خور ندارد يكيش قانون قصاص است ما اگر دو تا قانون خوب داريم يكيش قصاص است و اگر يكي هم داريم خودش است او تعجب كرد گفتم اشتباه شما اين است كه شما قصاص را متوجه نشديد وقتي برايش شرح كردم قصاص يعني مقابله به مثل، به او فهماندم كه قصاص در اسلام هم جنبه عاطفي در آن ملاحظه شده، هم جنبه آزادي در آن ملاحظه شده است هم جنبه مجازات در آن ملاحظه شده است. گفت آقا سي سال است من هنوز چنين حرفي را از كسي نشنيده بودم. گفتم ديگر كجا اشكال داري؟ گفت يك اشكال هم در ارث زن دارم گفتم آنجا هم به نظر من اگر اسلام دو تا حكم عادلانه دارد يكيش اين است كه سهم ارث اولاد دختر نصف سهم ارث اولاد پسر است (للذكر مثل حظ الانثيين). گفتم آن هم عادلانه است اگر دو تا قانون عادلانه داريم يكيش اين است و اگر يكي داريم همين است گفت اين چجوري مي‌شود؟ آقا به پسر دو برابر مي‌دهند به دختر يك برابر مي‌دهند. شما باز چشم بسته غيب مي‌گوييد جادو مي‌كنيد مي‌گوييد اين هم باز عدالت است. زبان حالش اين بود و الّا آن‌ها خيلي مؤدبند محترمند انسان‌هاي بي سواد و خمود و متحجّرند كه بي ادبند يا آدم‌هاي لاابالي روشن فكر چنین هستند و الا آدم ملا هميشه ادب را در كلامش حفظ مي‌كند، مرحوم آيت الله كاشاني (قدس سره) هميشه ادب را در كلامش، در مبارزاتش حفظ مي‌كرد امام امت (سلام الله عليه) نیز چنین بودند، تمام سخنراني‌هاي امام را شما ملاحظه كنيد. يك جا خلاف ادب در كلمات امام نيست، امام خودش ظرفيت داشت، ملا بود با شخصيت و با فضيلت بود. گفت چجوري مي‌شود وقتي برای او بيان كردم خيلي تشكر كرد و از مجلس ما رفت.

بحث براي فردا ان شاء الله بحث المسألة الثانية. (صلوات)

(و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين)

--------------------------------------------------------------------------------

[1]- اصول الكافي 2: 103.

[2]- الكافي 2: 187.

[3]- وسائل الشيعه 12: 21، كتاب الحج، ابواب استحباب اجتماع الاخوان و محادثتم، باب 10، حديث 2.

[4]- بقره (2): 30.

[5]- عنكبوت (29): 69.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org