Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: عدم جریان قضاوت بر غایب در حقوق الله
عدم جریان قضاوت بر غایب در حقوق الله
درس خارج فقه
حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه)
کتاب القضاء
درس 189
تاریخ: 1395/3/5

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم

«عدم جریان قضاوت بر غایب در حقوق الله»

بحث درباره قضاء علی الغائب است که گفته شد فی الجمله اش اشکالی در آن نیست و یک سری از جهات را مرحوم سید در ملحقات عروه بحث کرده که به این ترتیب و تفصیل در کتب فقهیه کبیره؛ مثل جواهر و حدائق و جاهای دیگر نیامده، لذا سزاوار است که ما بخوانیم. یک حرف دیگر، می فرماید: قضاء علی الغائب مربوط به حقوق الناس است و در حقوق الله قضاء علی الغائب نداریم: «نعم إن المشهور اختصاص الجواز بحقوق الناس فلا يجوز الحكم على الغائب في حقوق الله تعالى [حقوق الناس آن است که اگر صرف نظر کنند، رضایت مردم می خواهد و در حقوق الله آن است که رضایت مردم و طرف شرط نیست] مثل الزنا و اللواط و نحوهما [و لذا این که برخی مثلاً یک وقت در زندگی مرتکب اشتباهی شده اند و بعد خیال می کنند توبه اش این است که به شوهرشان بگویند، اشتباه بزرگی است و خودش خلاف شرع است، ایجاد فساد در خانواده هاست و شرعاً جایز نیست، نه تنها واجب نیست، بلکه جایز هم نیست، حقوق الله است، فیما بین خود و خدا که توبه کند، کفایت می کند.] بل الظاهر عدم الخلاف فيه للاصل [چون قاعده این بود که به بینه اکتفاء بشود، نصاً و فتویً با بینه، دیگر احتیاج به یمین نبود. قاعده این بود که گفت این هم وقتی می گوید نمی شود، مطابق با همان قاعده است.]

و قاعدة درء الحدود بالشبهة و بناؤها على التخفيف [حدود با شبهه، رفع می شود و بنایش بر تخفیف است، بنابر این، نمی شود در چیزی که بنایش بر تخفیف است، بگوییم می شود درباره اش راجع به غایب قضاوت کرد] ولو اشترك الحقُّ بين الناس و بين الله تعالى، كما في السرقة من حيث المال [که حق الناس است] و القطع [که حق الله است] يثبت في الاول دون الثاني [قضاء علی الغائب نسبت به مالش جریان دارد، اما نسبت به قطع یدش جریان ندارد و نمی شود حکم کنیم و بگوییم وقتی آمد، بگیرید دستانش را قطع کنید و الغائب علی حجته اذا قدم] و تردّد المحقّقُ في ذلک [در این که در حقوق الناس قضاء علی الغائب می آید یا نه،] لانهما معلولا علةٍ واحدة [اینها هر دو یک جهت داشته، این دزدی، یک جهت داشته «معلولا لعلةٍ واحدة» و آن سرقت است که هم اقتضاء می کند حق الناس در آن و هم حق الله، یعنی هم حق الناس در آن است و هم حق الله؛ یک امر است] فلا وجه للتبعيض. و فيه: منع كون العلة في القطع هو السرقة فقط [در قطع ید، فقط سرقت ملاک نیست] بل مع ثبوتها بحضور المدعى عليه [نمی شود دستش را قطع کرد، مگر این که طرف نزد محکمه حاضر باشد] و أما الجواب بأن العلل الشرعية معرفاتٌ [از محقق جواب داده اند و گفته اند اینها علت نیستند، بلکه معرِّف حکمند؛ علل را گفته اند معرِّف حکمند. «الخمر حرامٌ لانه مسکر»، اسکار معرِّف این است که حرمت در اینجا وجود دارد، نه این که علت برای آن باشد تا شما بتوانید تعمیمش بدهید. اگر چیزی علامت یک شیء شد، نمی شود آن علامت را جای دیگر هم علامت قرار داد، مگر این که دلیل علامت شاملش بشود.]

لا أنّها عللٌ حقيقة [این جوابی است که برخی ها داده اند] ففيه: أنّها بعد الجعل كالعلل العقلية».[1] این معرفات بعد از آن که جعل شدند، می شوند علل حقیقیه و ما جایی را می گوییم که ظاهر دلیل، علیت باشد. می گوید «لا تشرب الخمر فانه مسکر»، لانه مسکر، لا تشرب الخمر فهو مسکر، چیزی باشد که علیت در آنجا به دست بیاید. بنابر این، در حقوق الله، قضاء علی الغائب راه ندارد و اختصاص به قضاء در حقوق الناس دارد و اگر چیزی ذو جنبتین باشد، نسبت به حقوق الناسش می شود قضاوت کرد، اما نسبت به حقوق الله آن فایده ای ندارد و اثری بر آن بار نمی شود. این تا اینجای بحث راجع به قضای علی الغائب و دیدید که مرحوم سید هم همه خصوصیاتش را تقریباً، بلکه تحقیقاً ذکر کرد و جایی برای شبهه نماند.

«توصیه‌ها و نکاتی در بارۀ ماه مبارک رمضان»

بحث هم الآن تا بعد از ماه مبارک رمضان و تابستان، تعطیل می شود. در ماه رمضان، اگر قابل دانستید و به ذهن مبارکتان آمد، به یاد ما باشید و اگر هم نیامد، کلیه مؤمنین را دعا کنید و اگر ما هم مؤمن باشیم، مشمولش قرار می گیریم و اگر نباشیم، توقع شخص غلط است. ممکن است شما بگویید چه کاری برای ما کرده ای که ما به تو دعا کنیم؟ همان که عمار به خلیفه دوم گفت، ما به مؤمنین دعا می کنیم و اگر مؤمنی، مشمول دعای ما هستی و اگر مؤمن نیستی که هیچ؛ چون باید کسی کاری کرده باشد تا من به او دعا کنم «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق»؛[2] یعنی باید چیزی باشد که جای شکر باشد، اما همین طور بگویم به من دعا کن. شما خواهید گفت غلط می کنی که این حرف را می زنی؛ برای این که تو چه کار برای ما کرده ای که ما دعا کنیم؟ به هر حال، من التماس دعا دارم و این جملات را می گویم برای این که شما به مؤمنین دعا کنید.

در ماه مبارک رمضان این دعاهای کوچک را بخوانید و وادارید مردم هم بخوانند. فوری در سندش اشکال نکنید. اگر بناست اشکال بشود، در بعضی از پول هایی که ما مصرف می کنیم، شانزده قول است و ما داریم مصرفش می کنیم. مثلاً یک دعایی است بر فرض که سند هم نداشته باشد می گوید «اللهم قوّنی فیها علی طاعتک»، «اللهم اجعل صیامی فیه صیام الصائمین و قیامی فیه قیام القائمین».[3] این آسمانی زمین نمی آید، بلکه دعاست، یا آن ثواب هایی را که از ابن عباس از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند، اگر سندش درست است به ما می دهند و اگر هم نباشد، خدا به ما لطف می کند ما به آن امید می خوانیم که آن ثواب ها را ببریم، آن ثواب ها هم به ما داده می شود. پس دعاهای کوچک ماه مبارک رمضان را اشکال سندی نکنید تا می توانید دعاهای مختصر و کوچک را پیدا کنید و برای مردم بیان کنید، مردم حال و حوصله دعاهای بزرگ را ندارند، البته سابق حال و حوصله داشتند، بعد از افطار می نشستند به دعا کردن یا قرآن خواندن و دعاهای طولانی مفصل را می خواندند، ولی الآن دیگر حوصله آنها را ندارند و تا می شود، باید دعاهای کوتاه و کوچک را پیدا کرد و به مردم معرفی کرد که این ذکر را بگویید این فایده را دارد، فلان ذکر را بگویید فلان فایده را دارد. اما دعاهای طولانی و مفصل، مثل دعای ابی حمزه ثمالی که همه اش معارف است و قرآن صاعد است را هم بگویید خودتان و به دیگران بگویید که می شود بخش بخش خواند و لازم نیست همة دعا را یک شبه بخوانند. درست است که زین العابدین یک‌شبه می خواند، ولی شرطش یک شبه خواندن نیست، یک مقدارش را امشب می خواند، یک مقدارش را فردا شب می خواند و یک مقدارش را پس فردا شب می خواند و مانعی ندارد، هم کاشف الغطاء این نظریه را دارد، هم سیدنا الاستاذ امام (سلام الله علیه) این نظریه را دارد و هم مطابق با صناعت و قواعد است؛ چون توالی و یک شب خواندن در آن شرط نشده تا افراد موفق بشوند به خواندن ابوحمزه ثمالی، آن دعای پربار و قشنگ که می گوید خدایا اگر مرا به جهنم ببری، دشمنانت خوشحال می شوند و اگر به بهشت ببری، دوستانت خوشحال می شوند؛ پس بهتر که دوستانت خوشحال بشوند، حسابی با خدا حرف می زند. یا می گوید خدایا به تنهایی قبرم به تنهایی ... رحم کن. به هر حال، این جهت را باید به افراد یاد داد و تذکر داد. همانطور که تذکر می دهیم قرآن را بخوانند، باید تذکر داد که دعاهای طولانی و مفصل را هم بخوانند.

«توصیه به افطاری دادن در ماه مبارک رمضان»

نکته بعدی این که در ماه مبارک رمضان، از چیزهایی که عنایت زیادی به آن شده و باید به خودمان و دیگران تذکر بدهیم، دادن افطاری است که ثواب آزاد کردن یک بنده را دارد. مرحوم سید در اقبال می گوید به سندهایی که به کلینی و شیخ طوسی و صدوق دارم؛ یعنی در کتاب تهذیب و کافی و من لا یحضر آمده و این روایت بالخصوص در کافی و من لا یحضر و امالی صدوق آمده که سدیر خدمت امام صادق (سلام الله علیه) رسید و ماه رمضان بود، امام صادق فرمود می دانی الآن چه وقتی است؟ عرض کرد بله شب های ماه مبارک رمضان است. فرمود بر تو است که شبی ده بنده آزاد کنی. عرض کرد شما اطلاع دارید که من نمی توانم ده بنده آزاد کنم. حضرت هم پیوسته از تعدادشان کم کرد تا رسید به آزاد کردن یک بنده. عرض کرد توانایی آن را هم ندارم و من پول ندارم تا یک بنده بخرم و آزاد کنم. فرمود نه، غرضم این است که به یک مؤمن افطار بده که اگر به یک مؤمن افطاری دادی، ثواب آزاد کردن یک بنده را دارد. ترغیب کنید، تشویق کنید دیگران و خودمان را به این که افطاری به افراد بدهیم؛ مخصوصاً اگر این افطاری همراه با مهمانی باشد؛ یعنی غذایی را مرتب کنید، زحمتش را بکشید و یکی دیگر بیاید سر سفره آن غذا بنشیند و بخورد. این دو ثواب دارد: یک ثواب مهمانی دارد و یک ثواب افطاری. در یک روایت در کتاب اقبال سید دارد که وقتی کسی به مؤمنی افطاری داد، در ثواب عبادت او شریک می شود؛ یعنی آن غذایی را که خورده نیرویی را که داد، به قدر آن نیرو ثواب عبادت نوشته می شود. یک وقت شما کسی را مهمان می کنید و با آب پوست تخم مرغ از او پذیرایی می کنید، مهمان نکردنش بهتر است، ولی یک وقت بهترین غذا، مثل چلوکباب سلطانی با چند نوع غذایی که به اندازه ظرفیت خودش هم می خورد، این وقتی غذا می خورد، به قدری که نیرو از عذای شما می گیرد، ثواب آن نیرو را به عنوان عبادت در نامه عمل شما می نویسند. پس هر چه افطاری یک مسلمان، محترمانه تر باشد بهتر است؛ با مهمانی باشد، بهتر است. در کافی، روایت دارد که امام فرمود مهمانی بدهید. کسی عرض کرد، ولو پولدار هم باشد، به او مهمانی بدهیم؟ حضرت فرمود بله، مهمانی دادن به او هم ثواب دارد؛ چون همان پولدار هم دلش می خواهد یک غذای سنتی بخورد و زن و بچه اش هم راحت باشند و سنتی در جایی بنشیند و غذای خوبی را برایش تهیه کنند و بخورد. این طور نیست که مهمانی فقط برای فقیر باشد، کما این که در عقیقه هم همین طور است و باید آن را به مؤمنین داد. مرحوم مجلسی در زاد المعاد می گوید به فقرا بدهید. من همانجا حاشیه اش نوشته ام دلیلی بر دادن به فقرا ندارد و همه اش که فقرا نیستند، به مؤمنین باید داد که جلب محبت و مودت بشود. شخص، ولو پولدار هم باشد و قدرت افطاری داشته باشد، شما به او افطاری بدهید یا مهمانش کنید، ثوابش را برای شما می نویسند و یا تصدق دادن «الصدقة علی غنی» صدقه بر آدم پولدار هم مانعی ندارد؛ امروز نیاز دارد، ولو وضعش خوب است، اما بازار بد است و امروز به پنجاه تومان نیاز دارد، شما این مقدار را آبرومندانه و قرض الحسنة به او بده یا به او بده و بگو امشب برای خودت شام تهیه کن. برخی از مسلمانان در فکرها و اندیشه هایشان خیلی قشنگ فکر می کردند و فکر می کنند؛ خیلی زاهد بودند و زاهدند. آخوندی، یعنی تعبد و تنسک؛ یعنی دینداری. اگر مردم به ما احترام می گذارند، برای این است که اسوه و الگو باشیم و الا خیلی از دانشمندان به بشریت و بدن انسان ها خدمت می کنند یا خیلی از دانشمندان ممکن است به روح انسان ها خدمت کنند، ولی چرا آنها اینقدر ارزش ندارند؟ چرا مجلس آنها مجلس فرشتگان نیست؟ برای این که آنها اسوه نیستند، به خاطر اسوه بودنمان است و الا دو متر پارچه که سبب نمی شود ما محترم بشویم یا دانستن این‌که تمسک به عام در شبهه مفهومیه، محل اشکال است یا تمسک به عام در شبهه مصداقیه چنین و چنان است، ارزش نمی آورد، بلکه ارزش به این است که ما اسوه و الگو برای جامعه باشیم. پیغمبر اول ماه مبارک رمضان که می شد، حسب روایتی که سید در اقبال دارد مسند هم نقل کرده، اول ماه مبارک رمضان تمام اسرایش را آزاد می کرد؛ همه بنده ها را آزاد می کرد. امام زین العابدین (سلام الله علیه) بنده ها را تا ماه رمضان نگاه می داشت و در ماه رمضان، همه غلام ها را آزاد می کرد، عید روزه که می شد، غلام می خرید. بنده چه می کنم؟ بنده همه را غلام می کنم، به جای این که ماه رمضان آزاد کنم، تلاش می کنم با دروغ و عوام فریبی، همه را در بند کنم! در ماه رمضان و دروغ؟ در ماه رمضان و ظلم؟ در ماه رمضان و بدگویی از افراد؟ در ماه رمضان و بی احترامی به مسلمان ها؟ «من اهان لی ولیاً فقد بارزنی بالمحاربة».[4] این حدیث قدسی است که می گویند فرق حدیث قدسی با قرآن در این است که قرآن با وحی به وسیله جبرئیل آمده و حدیث قدسی خودش بر پیغمبر اسلام نازل شده است. آخر مجمع البحرین فرق بین حدیث قدسی و قرآن را بیان می کند. ماه رمضان که ماه خداست و ما مهمان خدا هستیم، ظلم کنیم؟ اذیت کنیم؟ به افراد صدمه بزنیم؟ افراد را گرفتار کنیم؟ روی یک پایه نمی چرخد؛ یک روزی ظالم فریاد می زند، اما کسی به دادش نمی رسد: (فتلک بیوتهم خاویةٌ بما ظلموا).[5] کجا رفتند ظلمه؟ «این الظلمۀ و ابناء الظلمۀ»؟ پادشاهانی که ظلم می کردند، کجا رفتند؟ قدرتمندان ستمگر کجا رفتند؟ نمی خواهم بگویم من و تو به جامعه ستم می کنیم، حداقل به همسایه مان ظلم نکنیم؛ حداقل به فرزندانمان ظلم نکنیم و الا بالادستی ها که نه دستمان به آنها می رسد و نه ما را قابل می دانند، بالادستی ها خودشان مستقلند و هر طور می خواهند، عمل می کنند و هیچ کسی سؤال و جوابی هم ندارد. البته روزی سؤال و جواب دارند: (و لا یؤذن لهم فیعتذرون)[6] می خواهد حرف بزند، می گوید می خواهم حرف بزنم. اصلاً اجازه به او نمی دهند؛ چون می خواهد دروغ بگوید، اینجا که دروغ گفته، آنجا هم دروغ، اینجا که نفاق بوده، آنجا هم نفاق، (الیوم نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم).[7] یک روز آنها می آیند شهادت می دهند. در دعای کمیل می خوانید کرام کاتبین؛ یعنی آنهایی که به تو اطلاع می دهند خدا، اینها کرامند، بزرگانند، نه مجهول الهویة، نه آدم های دروغگو، نه آدم های بدجنس و پست.

خدایا ماه رمضان را ماه بندگی و عبادت برای تو، برای همه ما قرار بده. خدایا ماه رمضان را در روز قیامت از دست ما راضی قرار بده. خدایا قرآن و احکام اسلام و نبی اسلام و ائمه معصومین را از دست همه ما راضی قرار بده. به ما توفیق بده به قدر توانمان اعمال ماه خدا و شهر ضیافۀ الله را انجام بدهیم.

«وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمِّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرین»

----------------------------------------
1. عروة الوثقی 6: 480 و 481.
2. تهذیب الاحکام 10: شرح مشیخة تهذیب الاحکام، ص 92.
3. مفاتیح الجنان، ص 239.
4. وسائل الشیعة 2: 428، کتاب الطهارة، ابواب الاحتضار و ما یناسبه، باب 19، حدیث 1.
5. نمل (27): 52.
6. مرسلات (77): 36.7. یسن (36): 65.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org