Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: اخبار
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: جابر بن عبدالله انصاری، نقشی منحصر به فرد در تاریخ اسلام ایفا کرده است
اربعین و راز اثرگذاری جابر ابن عبدالله انصاری/ عبدالمجید معادی خواه/روزنامه جمهوری/شماره12627 جابر بن عبدالله انصاری، نقشی منحصر به فرد در تاریخ اسلام ایفا کرده است اصحاب پیامبر در داستان اصلاحات علوی، از یکی از آزمون‌های بزرگ تاریخ، سربلند بیرون آمدند



اشاره

مجالس عزاداری امام حسین(ع) افزون بر همدردی برای مصیبت دیدگان بزرگترین تراژدی تاریخ، بهترین فرصت برای روشنگری و بازگویی حقایق تاریخ صدر اسلام نیز می‌باشد. در مجلس امسال اربعین امام حسین(ع) که در دفتر مرحوم آیت‌الله العظمی صانعی در قم برگزار شده است، جناب حجت‌الاسلام معادیخواه تاریخ پژوه، به پرده‌برداری از برخی حقایق از صدر اسلام پرداخت. براساس سخنان ایشان، برخلاف شهرت موجود، اکثر صحابه پیامبر اکرم (ص) برغم محرومیت از برخی امتیازات دوران خلفا، با رویگردانی از خلفا و معاویه، به پشتوانی از اصلاحات علی(ع) پرداختند و بسیاری از آنان در رکاب آن حضرت، به شهادت رسیدند و زیارت اربعین جابر بن عبدالله انصاری نیز در امتداد همین حمایت صحابه از اهل‌بیت(ع) بوده است.

شخصیت جابر

در جلسات گذشته، بحثی در مورد پایه‌گذاری اربعین ازسوی «جابر بن عبدالله انصاری» را مطرح کردیم و امروز در تکمیل بحث می‌خواهم نکته‌ای را یادآور شوم که به لحاظ تاریخی، دارای اهمیت است اما توجه کمتری به آن شده. این بحث، مربوط به راز اثرگذاری جابر بن عبدالله انصاری و خصوصیتی است که در ایشان وجود داشت و موجب شد که چنین افتخاری به نام او ثبت گردد. البته شخصیت جابر، بحثی جداگانه دارد. از نخستین روزی که انصار به مکه رفتند و در موسم حج با رسول خدا آشنا شدند، جابر و پدرش، حضور داشتند و البته نقش اصلی را پدر جابر، بازی می‌کرد و جابر به عنوان فرزند او در این جریان، حاضر بود. در نخستین طبقه‌ای که به عنوان پایه‌گذاران هجرت رسول خدا و کسانی که از آن حضرت دعوت کردند و گروه بعدی دوازده‌ نفره‌ای که پیامبر برای ارتباط با اهل مدینه، انتخاب کردند، جابر نیز حضور داشت. علاوه بر همه این صحنه‌ها، جابر در تمامی غزوه‌ها در رکاب رسول خدا بود به جز جنگ بدر که چون پدرش چند دختر داشت و خود می‌خواست در میدان نبرد، حضور یابد، مسئولیت را به جابر سپرد. رسول خدا نیز او را تشویق کرد که از کمک به پدرش دریغ نکند. بنابر این، جابر فقط با چنین زمینه‌ای در جنگ بدر، حضور نیافت. جابر زندگی خود را وقف دخترانی کرد که مسئولیتشان بعد از شهادت پدرش بر دوش او گذاشته شده بود.

در جمع ‌بندی روایت‌هایی که هریک، گوشه‌ای از این فضا را در اولین اربعین، برای ما به نمایش می‌گذارند، می‌توان حدس زد -و تا حدودی هم می‌توان به این نتیجه‌گیری، اطمینان یافت- که جابر بن عبدالله انصاری به دلیل موقع خاصی که داشت، یک حرم امن برای کسانی بود که نخستین بار به زیارت قبر سیدالشهداء می‌آمدند. اما ماهیت خصوصیتی که باعث این نقش جابر می‌شد، به سیاست‌های معاویه، باز می‌گردد که نمونه‌ای از ترفندهایی است که معمولا زورمداران تاریخ برای حفط قدرت خویش از آنها بهره می‌برند و بعدا در مرحله دیگر، همین سیاست‌ها دست‌وپاگیر می‌شود و آنان را به مشکل می‌افکند.

اصلاحات امیرالمومنین(ع) و حمایت صحابه

یکی از این نمونه‌ها همین مساله تظاهر بیش از حد معاویه در تجلیل از اصحاب پیامبر بود. در تاریخ، کمتر کسی وارد این بحث شده که هیچ‌گاه بعد از رسول خدا، از اصحاب ایشان آن‌گونه تجلیل نشد که در دوره یکه‌تازی معاویه، به عمل آمد. علت این تجلیل این بود که اصحاب پیامبر در داستان اصلاحات علوی، از یکی از آزمون‌های بزرگ تاریخ، سربلند بیرون آمدند و واقعا جای آن دارد از کسانی قدرشناسی شود که معاویه با استفاده از تمامی امکانات می‌خواست آن‌ها را جذب کند ولی به او پاسخ منفی دادند و در صف علی بن ابی طالب قرار گرفتند درحالی که در اصلاحات آن حضرت، بزرگ‌ترین امتیازاتشان سلب شده بود، امتیازات بزرگی که حتی اگر از نظر اقتصادی و مالی هم در نظر بگیرید، با توجه به شرائط آن روز، چشم‌گیر بود و به نام تجلیل از جهاد و مجاهدان به اقتضای آیه «فضل‌الله المجاهدین علی القاعدین» در فتوحات اولیه در تاریخ اسلام، پایه‌اش گذاشته شد؛ لذا به عنوان همین که مجاهد با غیرمجاهد، قابل مقایسه نیست، یک امتیاز بسیار بزرگ را برای کسانی که در غربت اسلام در کنار پیامبر بودند، در نظر گرفتند. سهم مهاجران اولیه و انصاری که پایه‌گذار هجرت رسول خدا شدند، رفتند، پنج‌هزار درهم تعیین شده بود که اگر بخواهیم این مبلغ را به ذهن، نزدیک کنیم، باید به ثروتی اشاره کرد که با آن می‌توان ده خانه خوب، تهیه کرد؛ چون این مبلغ، معادل پانصد دینار آن روز بود.

این امتیاز را امیرالمومنین(ع) سلب کرد؛ این رویه را اشتباه شمرد و فرمود که تجلیل از مجاهدان، به پرداخت‌های مالی نیست. «فضل‌الله المجاهدین علی القاعدین» در پی آن نیست که بگوید حقوق شهروندی کسانی که جهاد کرده‌اند، با دیگران متفاوت است. حضرت در همان دوره، خطبه‌ای فرموده‌اند تا پاسخی به این سوال‌ها بدهند.

اگر در اصلاحات امیرالمومنین(ع) ملاحظه کنید، می‌بینید که بدریون و اصحاب بیعت «رضوان» در کنار آن حضرت ایستادند و این، داغی بر دل معاویه بود؛ لذا برای جبران آن، تلاش می‌کرد که وانمود کند ارزش بسیاری برای اصحاب پیامبر(ص) قائل است. این سیاست، باعث شد که در دوره‌ای، باقی‌مانده‌های اصحاب پیامبر(ص) که شاید جمعی نزدیک به پانصد نفر بودند، در جامعه، نفوذ بسیار زیادی پیدا کردند. معاویه به هر یک از آنان امتیازهایی می‌داد که به‌تعبیر امام حسین(ع) در جامعه، همانند پادشاهان زندگی می‌کردند. حضرت حسین(ع) در خطبه‌ای که در منا خواندند، از همین گروه از اصحاب پیامبر، انتقاد کردند که درست برخلاف افتخاری که در داستان اصلاحات امیرالمومنین(ع) آفریدند، در عاشورا باختند؛ چون هریک از ایشان وابستگی‌های بسیاری داشتند؛ موسسات خیریه، موسسات اجتماعی، امکاناتی که در اختیارشان بود و مرجعیتی که هریک در جامعه داشتند، وابستگی‌هایی ایجاد کرد که امام(ع) را تنها گذاشتند. بنابر این، اصحاب پیامبر هم یکی از بزرگ‌ترین افتخارات را در تاریخ اسلام به نمایش گذاشتند و هم یکی از زشت‌ترین رفتارهای نامناسبت شانشان را، که هریک به یک بحث جدا نیاز دارد.

من در پی آنم که بگویم چرا جابر در جایگاهی بود که می‌توانست برای دیگران حاشیه امن ایجاد کند و در فلسفه این حرکتش، می‌شود گفت که جابر می‌خواست این لکه ننگ را از دامن اصحاب پیامبر(ص) پاک سازد و یک بار دیگر هم آنان را برای جبران خطاهای گذشته خویش، دعوت کند. در همان کلماتی که از او در «زیارت اربعین» نقل شده، می‌توان این مساله را دید.

بنابر این اگر مجموع این مسائل را در نظر بگیریم، اولین کاروانی که برای زیارت امام حسین(ع) حرکت کرد، در حاشیه شخصیت جابر بن عبدالله انصاری بود. یعنی اگر در مقتل‌ها گفته می‌شود آن روز، جابر بود و گروهی از بنی هاشم و کسانی که برای زیارت مرقد امام حسین(ع) آمده بودند، حضور داشتند، همه در پناه جابر آمده بودند و به‌برکت حضور جابر، احساس امنیت می‌کردند. زمانی می‌توان با این واقعیت به‌خوبی آشنا شد که بداند اصحاب پیامبر(ص) در آن روز چه جایگاهی داشتند و اگر امام(ع) را در آن روز، تنها نمی‌گذاشتند، تاریخ اصلا مسیر دیگری می‌یافت. داستان دعوت امام حسین(ع) از همین اصحاب جدش در موسم حج تاریخی، در خطبه‌ای که متاسفانه، بیش از یک صفحه از آن در تاریخ نمانده -و در آن یک صفحه نیز تکیه چندانی نمی‌شود که از خطبه امام در مناست و در آن شرائط، ایراد شده- نمود پیدا کرده است.

بنابراین، جابر بن عبدالله انصاری حرکتی کرد که فقط او توانست انجام دهد؛ یعنی به‌دلیل موقعیتی که اصحاب پیامبر(ص) داشتند، کسی نمی‌توانست متعرض وی گردد؛ لذا اولین گروهی که خواستند مرقد سیدالشهداء(ع) را زیارت کنند، در کاروان جابر، قرار گرفتند. به صورت پراکنده در مقتل‌های مختلف می‌شود بخش‌هایی را یافت که در جمع‌بندی آن‌ها یک پرده پررمزوراز از تاریخ به نمایش گذاشته می‌شود. اگر بنا باشد که به جزئیات و شاخ و برگ این بحث بپردازیم، باید بسیاری از بحث‌ها را مطرح کرد، لذا برای آشنایی با آن فضا تقریبا می‌توان مطمئن شد که در هریک از مراسمی که چه در کوفه و اسارت اهل‌بیت برقرار شد و چه در شام، مقید بودند که یکی از اصحاب پیامبر در آن، حضور داشته باشد؛ لذا «زید بن ارقم» در کوفه، حاضر شد. حضور این افراد در این جلسات، به این انگیزه بود که بسیاری از مشکلات را از دوش یزید بر دارد و البته در هر دو نیز دچار اشتباه شد؛ چون هر دو وقتی آن منظره را دیدند، نتوانستند تاب آورند و لذا واکنشی نشان دادند که اگر از کس دیگری جز آن‌ها سر می‌زد، پیامدش بی‌چون‌وچرا اعدام بود، اما به‌حرمت جایگاه اصحاب پیامبر(ص) تحمل شدند. و به پرخاشی که هم در مجلس یزید شد و هم در مجلس عبیدالله بن زیاد، اکتفا گردید.

شهادت صحابه در رکاب امیرالمومنین(ع)

حداقل، دو جمع‌بندی از کشتگان بدریون، وجود دارد که در یکی از آن‌ها که در «الغدیر» هم ذکر شده، حدود صد تن از بدریونی که علی بن ابی طالب(ع) را در صفین، یاری کردند، نام برده شده و در جمع‌بندی دیگری که مرحوم «سیدمحسن امین» کرده، حدود هشتاد نفر. اما به ‌هر حال، بین هشتاد تا صد تن از اصحابی که اکثرشان هم به شهادت رسیدند، به حمایت از امیرالمومنین(ع) بر خاستند. ما حتی از چنین سرمایه بزرگی در تاریخ اسلام، چنان غفلت کردیم که قبرشان را هم نادیده گرفتیم. نقطه‌ای که از موفقیت‌های بعد از پیروزی انقلاب، در سوریه به نام «عمار یاسر» ساخته شد -خدا رحمت کند مرحوم آقای «محتشمی» را که از کارهای خوب اوست که قبر عمار یاسر به آن صورت در آمد هرچند که بعد هم دچار مشکلات و پیامدهای شورش‌ها در سوریه شد- اما آنجا فقط قبر عمار یاسر یا «اویس قرن» نیست، بلکه قبر بیست هزار شهیدی است که امام علی(ع) بارها به شهادتشان گواهی داده است. علت اینکه امیرالمومنین(ع) بارها ایستاد و فرمود: «شهادت می‌دهم که اینان شهیدند» این بود که دستگاه تبلیغاتی معاویه، با هیاهوی خود، وانمود می‌کرد که اینان شهید نیستند، بلکه برادرکشی کردند؛ چون این نبرد اصلا جهاد نبوده است. البته شاید برخی از بزرگان هم در این قضیه، کوتاهی نمودند و علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) در واکنش به چنین ظلم مضاعفی، بارها گواهی دادند که این گروه، شهیدند.

شما در کجا چنین جایی را سراغ دارید که بیست هزار شهید عدالت، یک‌جا خفته باشند؟ کدام پشتوانه‌ای برای عدالت، بزرگ‌تر از این؟ اولی ما به‌دلیل فقر و بی‌اطلاعی تاریخ، چنین محلی را چنان‌که بایسته و شایسته بود، تکریم نکردیم، و الان باید محلی برای عدالت‌طلبی، تبدیل می‌شد؛ چون در جهان اسلام، قبر بدریون برای همه مسلمانان، محترم است و همه جهان اسلام، متوجه می‌شد که اینجا قبر بدریون و اصحاب بیعت رضوان است. حق این است که زندگی‌نامه هریک از بدریونی را که در صفین به شهادت رسیدند، در اختیار می‌داشتیم. اساس این کوتاهی‌ها تبلیغات منفی‌ای بود که معاویه در روز اول، در جهان اسلام با امکانات عظیم خود به راه انداخت و وانمود کرد که این جنگ، یک جنگ برادرکشی و نادرست است لذا رنگ جهاد ندارد، و این تبلیغات هم موثر افتاد. کار رسانه، شوخی نیست و نمونه دستگاه رسانه‌ای معاویه را در تاریخ نمی‌توان یافت کرد. در منابع معتبر، بحث از این است که قُصّاص شامی که پایه ادبیات داستانی را در تاریخ اسلام، در خدمت تحریف و انحراف افکار مردم به کار گرفتد، پنج هزار شعبه داشت. آنان فضا را به شکلی در آوردند که شرحش کاری واقعا دشوار است.

همه این‌ها به ما کمک می‌کند که بفهمیم راز عظمت کار جابر بن عبدالله چه بود و چرا نقشی منحصر به ‌فرد را در آن تاریخ داشت؟

البته که زینب کبری، امام سجاد و ائمه، همه نقش خویش را ایفا کردند تا این سنت در تاریخ، جا بیفتد و «اربعین» نماد مبارزه با ظلم شود. ما امروز باید دلواپس اربعین باشیم؛ چون شائبه بهره‌کشی ابزاری از چنین سرمایه بزرگی، خطرناک است. البته دستگاه سیدالشهداء(ع) عظیم‌تر از آن است که آسیب ببیند، اما به طور کلی، امام حسین(ع) و دستگاه او به هیاهوهایی نیاز ندارد که مناسب دیگران و همان کسانی است که در انکار حوادث تاریخی کوشیدند. ولی به‌هرحال، اربعین، اربعین است و جایگاه خود را دارد. جابر نیز کار بزرگ خود را انجام داد و در واقع، فرصتی را برای بقیه اصحاب پیامبر(ص) فراهم آورد. در جایی که در ضمن سلام به امام حسین(ع) و اصحاب آن حضرت، به‌عمد، خطاب به عطیه گفت: ما همه در این ثواب بزرگ شما شریکیم. عطیه پرسید:‌ ای جابر، چه می‌گویی؟ کجا شریکید؟ تو کجا در رنجی که این‌ها کشیدند و حرکتی که کردند، شریک بودی؟ تو داری درباره چه و با که، حرف می‌زنی؟ این‌ها بچه‌هایشان یتیم شدند. این‌ها همسرانشان بیوه گشتند. این‌ها سر از تنشان جدا شده اما تو ایستاده‌ای و خود را شریک آنان می‌شماری؟

پاسخ داد: از حبیبم رسول خدا شنیدم که فرمود: «من رضی بعمل قوم فهو منهم». من می‌توانم از همین شهدای کربلا باشم. یعنی جابر داشت به دوستان خود و اصحاب پیامبر می‌گفت: شما هنوز هم می‌توانید خطای خویش را جبران و کمک کنید تا یاد نام اصحاب امام حسین(ع) را زنده نگاه داریم.

تاریخ: 1402/6/20
بازدید: 4028



....

نام
پست الکترونيکي
وب سایت http://
نظر
کد امنیتی کد امنیتی
کد امنیتی


کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org