حضرت آیة الله العظمى صانعى مرجع تقلید نواندیش شیعیان جهان با ذکر مطلب فوق، درپاسخ به نخستین پرسش اسکات پیترسون خبرنگار روزنامه امریکایى ساینس مانیتور، در خصوص چگونگى سازگارى اسلام و دموکراسى در یک حکومت دموکراتیک اسلامى فرمودند:
دموکراسى را اگر به معناى برابرى همه انسانها در مقابل همه حقوق اجتماعى و اقتصادى و سیاسى و غیره بدانیم، اسلام با آن مخالفتى ندارد، حتى در برخى قوانین اسلامى، نکاتى نهفته است که در هیچ کدام از قوانین بین المللى نیز پیدا نمى شود.
اسلامى را که بنده مى شناسم و درک مى کنم و از حقوق متعالى آن دفاع مى کنم، دینى است که پس از سالها تحقیق و تتبع و طى مباحث علمى فراوان، بدست آمده است و معتقدم یکى از ویژگى هاى مهم آن، برابرى حقوق تمام انسانهاست. در این دین دیگر مذهب، ملیت، نژاد، رنگ، جغرافیا و. .. موجب تبعیض و یا برترى یکى بر دیگرى نیست. و به همین جهت است که بنده حقوق زن و مرد را برابر مى دانم، مسلمان و غیرمسلمان و ایرانى و غیرایرانى را برابر مى دانم و معتقدم اسلام اینچنین است و روى این مبانى بحث کرده ام و آنها را مکتوب ساخته ام. در بین تمام قوانین بزرگ اسلام، شاید تنها دو مورد باشد که ایجاد شبهه بکند و برخى فکر کنند که در آن برابرى و انصاف رعایت نشده است و آن دو مورد نیز، بر مى گردد به حقوق زن و مرد. در این بخش، بحث ارث فرزندان مطرح است. در این بحث، ارث فرزند پسر دو برابر دختر است. مساله دیگر هم مساله طلاق است، که گفته مى شود چون طلاق به دست مرد است پس حق زن از بین رفته است، در صورتى که در این دو مورد نیز باز برابرى و عدالت هست و تبعیض و ظلمى وجود ندارد و ما آنها را در جاى خود بطور مشروح و مبسوط بحث کرده ایم و توضیح داده ایم.
این مرجع تقلید شیعیان در ادامه مباحث خود با توضیح چگونگى پیاده شدن این نظریات در ایران به دو عامل اساسى اشاره کرده و فرمودند: دو عامل مى تواند در پیشرفت این موضوع موثر باشد؛
اول اینکه، حوزه هاى علمیه این مسئله را بشکافند و مطالبى را که بنده طرح کردم، نقد و بررسى کنند و آن را بازگو نمایند، که چنین توفیقى نیازمند زمان است و همه کسانى که در حوزه هستند یکجور فکر نمى کنند و به اشکالات کمتر توجه دارند. از طرفى چون درس امام خمینى را هم زیاد درک نکرده اند مشکل است که بتوانند چنین فرهنگى را به عنوان فرهنگ دینى قبول کنند و حتى آن را نقد کنند، ولى مردم ما درکشان بالاست و باور مى کنند.
اما عامل دوم، قدرتهاى قانون گذارى، اجرایى و قضایى است. یعنى حکومت به معناى عام بخواهد و تصمیم بگیرد. و اگر هر زمان چنین چیزى را بخواهد از نظر قانون اساسى هم منعى ندارد چون هر قانونى که با نظر اسلامى یک مجتهد و یک فقیه در حوزه هاى علمیه مطابق باشد، مى توان آن را به صورت قانون درآورد ولو بقیه قبول نداشته باشند. البته عوامل دیگرى هم وجود دارد که به اهمیت آن پى نبرده اند که امیدواریم روزبه روز پیشرفت کنند.
ایشان در ادامه سخنان خود به تاثیر بسیار عمیق وجود و شخصیت امام خمینى (ره) در اجرایى کردن این نظریات و مباحث مترقى در اسلام اشاره کرده و افزودند: حتى مى توانم با جدیت اعلام کنم که اگر امام خمینى (س) در قید حیات بودند ما تمامى اینها را بصورت قانون در مى آوردیم. آرزومندیم با همت و تلاش فرهنگ دوستان ومصلحان داخلى و خارجى، دموکراسى با تعریفى که ارائه شد، حاکم گردد. من تاکید مى کنم، که اسلام دین بشریت و دین صلح و صفا و رعایت حقوق انسانها است. اسلام دین ظلم و اذیت، دین زندان و خشونت، دین ترور و آدمکشى، شکنجه افراد در زندانها _ و یا حبس آنها در سلولهاى انفرادى _ نیست و همه این تهمتها از اسلام بدور است... اسلام را بد معرفى کرده اند. اسلام پر از عطوفت و رحمت و توام با انصاف و مداراست. دینى است که تمام حقوق بشر و آزادیهاى انسانى در آن نهفته است.
در زمان امام وقتى مشکلى بوجود مى آمد به امام مراجعه مى کردند و ایشان افراد را قانع مى کرد و مشکلات را حل مى کرد. مشکل اساسى امروز ما اینست که ایده آلهاى امام و انقلاب، کنار گذاشته نشده ولى کمرنگ شده و جاذبه هاى خود را از دست داده است، مثل بیمارى مى ماند که هر روز ضعیف تر مى شود. حال چگونه مى شود این بیمار را به وضع قبلى برگرداند؟ ما فقط در مقام بیان هستیم، ولى توان اجراى آن را نداریم، ما راهکارها را مى دانیم و دیگران باید بیاموزند.
حضرت آیة الله العظمى صانعى در بخش دیگرى از سخنان خود به چگونگى بوجود آمدن گروههایى همانند القاعده و طالبان پرداخته و افزودند: رشد اندیشه طالبانى و ایجاد تشکیلاتى راهبردى، در درجه اول بر مى گردد به تعلیمات متفكرین آنها؛ یعنى آنها هستند که ترور و جنایت را جایز و یا واجب مى شمارند. لذا باید به آنها فهماند که چنین تفکرى در اسلام نیست و ترور و آدمکشى در آن محکوم است، بهر حال براى مبارزه با آنها باید یک فعالیت عمیق فرهنگى را شروع کرد. من خود زمانیکه از آدمکشى ها و اعمال خشونت آمیز این افراد آگاهى مى یافتم نه تنها دلسرد مى شدم، بلکه از کسانیکه عده اى را فریب داده تا مرتکب اینگونه اعمال بشوند سخت ناراحت و دلگیر مى شوم و به مباشرین آنها نیز نفرین مى کنم چون حقوق جامعه را باید حفظ کرد مثل همین گروهاى فشار که ما به خود آنها و رهبران فکرى آنها نفرین مى کنیم. ما از همه کسانى که در دنیا به مردم ظلم مى کنند، اظهار تنفر مى کنیم و همه گروهها و فریب خوردگان و مباشرین آنها را که به نام دین و به نام اسلام، به مردم فشار وارد مى کنند و اذیت مى کنند، دعوت به حق مى کنیم و از اعمال آنها منزجر مى شویم و آنها از نظر ما منفور هستند.
حضرت آیة الله العظمى صانعى در آخرین بخش از سخنان خود با تاکید بر وجود گفتگو و تعامل دو جانبه میان دو ملت ایران و عراق و حوزه هاى علمیه قم و نجف تاکید کردند: شیعیان عراق به ایران به عنوان یک مدل حکومتى نگاه نمى کنند چون آنها خودشان داراى شخصیت هستند و در کشورشان بزرگانى دارند. مردم عراق و ایران و دو حوزه علمیه با یکدیگر در تعامل و گفتگو هستند. مردم ایران و عراق منشا ایجاد جنگ بین دو کشور را صدام و حزب بعث و قدرتهاى پشتیبان آنها مى دانند. و لذا با آنها دشمن هستند ولى دو ملت با یکدیگر برادر هستند.
تاریخ: 1382/9/23