Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: خارج فقه
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: استدلال قائِلین به اعتبار قصد امتثال و تقرب در عبادات به آیات
استدلال قائِلین به اعتبار قصد امتثال و تقرب در عبادات به آیات
درس خارج فقه
حضرت آیت الله العظمی صانعی (رحمت الله علیه)
بحث خیارات
درس 164
تاریخ: 1398/10/10

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم اللّه الرحمن الرحیم

«استدلال قائِلین به اعتبار قصد امتثال و تقرب در عبادات به آیات»

بحث در ادلّه عامه ای است که به آن برای اعتبار قصد امتثال و تقرب در عبادات استدلال شده و یکی از آنها آیه شریفه: (وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ)[1] است که هم به صدر آن استدلال شد و هم به ذیلش و گفتیم استدلال به آن لوجوه تمام نیست:

وجه دوم، آیه شریفه است که می فرماید: (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ)‌[2] که گفته‌اند اطاعت ظهور دارد و عبارت است از اتیان عمل به قصد قربت و امتثال، و در اینجا که می گوید «أَطِیعُوا اللَّهَ»؛ یعنی اعمال‌تان را به قصد امتثال بیاورید؛ یعنی خدا را اطاعت کنید، اوامر خدا را به قصد امتثال و به قصد قربت اطاعت کنید.

«ردّ استدلال قائلینبه اعتبار قصد امتثال از طرف حضرت استاد»

این استدلال تمام نیست؛ چون اوّلاً اطاعت در اینجا و سایر جاها به معنای عدم مخالفت و به معنای ترک عصیان است. اطاعت کنید؛ یعنی مخالفت نکنید، معصیت نکنید. چون در مواردی که اطاعت در قرآن و غیر قرآن استعمال شده، به همین معنا آمده که از جمله آنها آیه شریفه: (مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً)‌[3] است که در مقابل اطاعت، تولّی آمده، سرپیچی و مخالفت آمده. آیه دیگر: (أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْهِ مَا حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ مَا حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا)[4] است که می‌فرماید اگر مخالفت کنید، ضررش را خودتان می بینید. اینجا هم معلوم است مراد، همان عدم مخالفت و ترک معصیت به قرینه «فَإِنْ تَوَلَّوْا» است. آیه دیگر: (قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ)[5] و آیات دیگر. می شود گفت همه جا، جُلّ موارد اطاعت در قرآن، اگر نگوییم کلّش، در عدم مخالفت و عدم معصیت استعمال شده و ربطی به قصد قربت ندارد و در غیر قرآن نیز همین طور است. مثلاً در زیارت داریم: «مَن اطاعهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد عصی الله».[6] ظاهراً در زیارت جامعه هم «و من یُطِع» دارد. در مقابل اطاعت، عصیان آمده است.

شبهه دوم این است که اگر بگوییم معنای اطاعت اتیان به قصد قربت است، در این آیه شریفه و امتثالش را به خاطر اجماع و سیره‌ای که قائِم است، نمی توانیم به معنای قصد قربت بگیریم؛ چون اگر گفتید «أطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ»، «أَطِیعُوا اللَّهَ»؛ یعنی با قصد قربت عمل کنید، اوامر را با قصد قربت بجا بیآورید و «أَطِیعُوا الرَّسُولَ» هم این طور است؛ یعنی رسول الله را با قصد قربت اطاعت کنید. در اطاعة الرّسول هم باید قصد قربت باشد و اگر در آنجا هم قصد قربت معتبر باشد، این اجماعاً و سیرةً و ضرورةً در باب اطاعت رسول، قصد قربت مراد نیست. بنابراین، اطاعت در این آیه به معنای قصد قربت نیست و الا باید در «أَطِیعُوا الرَّسُولَ» هم به معنای قصد قربت باشد.

شبهه سوم این‌که سلّمنا که این آیه شریفه «أطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ» می گوید به اوامر خدا عمل کنید، قربةً إلی الله. الاطاعةُ: العملُ مع قصد القربة، این چه لازمه ای دارد؟ می گوید تمام اوامر خدا را که گوش می دهید، باید با قصد قربت باشد. اینجا تخصیص اکثر لازم می آید؛ چون توصّلیات از اینجا بیرون می رود و حال آن که واجب توصّلی، کثیرٌ جداً، همه واجبات توصّلی بیرون می رود و واجبات تعبّدی باقی می ماند؛ مانند خمس، زکات و جهاد و این هفت - هشت تا باقی می ماند. همه واجبات توصّلیه از این عام، بیرون می رود و تخصیص کثیر، مستهجن است. پس استدلال به این آیه هم تمام نیست.

«استدلال قائِلین به اعتبار قصد امتثال و تقرب در عبادات به روایات»

اما استدلال به روایات به روایاتی استدلال شده که تقریباً یک مضمون دارند؛ مثل «لا عَمَلَ الا بالنّیّة».[7] استدلال کرده اند که قصد قربت در همه جا در عبادات لازم است؛ چون مراد از این عمل، عبادات است. «لا عملَ»؛ یعنی لا عبادة و لا عملٌ عبادیٌّ، در مقابل عمل توصّلی. «الا بالنّیّة»؛ یعنی الا بقصد القربة، ولی چون وقتی هم که قصد قربت نباشد، عمل هست؛ یعنی آن عبادت محقق می شود، آن عمل محقّق می شود. گفته اند معنای آن این است که اثر بر آن بار نمی شود؛ مثل «لا صلاة الا بطهورٍ»[8] یا «رُفع ما لا یعلمون» و معنای آن این است که وقتی در امر عبادی، قصد قربت نداشته باشد، نه قبول است، نه ثواب دارد و نه تکلیف ساقط می شود و لذا هیچ اثری بر آن بار نمی شود.

«اشکال و شبهه حضرت استاد به استدلال قائِلین به اعتبار قصد امتثال به روایات»

استدلال به این هم واضح البطلان است؛ اوّلاً عمل، مطلق عمل است «لا عَمَلَ الا بالنّیّة» شامل مطلق عمل می‌شود، نه فقط شامل عبادات بشود.

اشکال دوم این است که عمل، شامل همه اعمال می‌شود و الا بالنّیّة؛ یعنی اگر شما می‌خواهید فعل محرّمی را هم انجام بدهید، تا نیّت حرام، قربةً إلی الله، فعلش را نیّت نکنید، اثر حرمت بر این حرام بار نمی شود.

اشکال سوم این است که حال که قبول کردیم «لا عَمَلَ الا بالنّیّة»؛ هیچ عملی نیست، مگر با قصد قربت - یعنی نیت را به معنای قصد قربت گرفتیم که خلاف ظاهر هم هست - یلزم همان تخصیص اکثر و هیچ کدام وافی به مقصود نیست.

«بیان چرایی اعتبار قصد در واجبات»

بحث بعدی در این واقع می شود که آیا در مواردی که گفته اند قصد قربت معتبر است؛ مثل صلات، زکات، خمس، حج، جهاد، صوم و ... یا در باب دفن میت گفته اند در غسلش قصد قربت معتبر است، ولو این‌که مقدس اردبیلی (قدّس سرّه الشریف) قائِل به چنین چیزی نیست؛ چون کسانی که قصد قربت را معتبر می دانند، می گویند نباید اجرت بگیرد و در رساله ها نوشته اند اجرت برای شستنش می گیرد، نه برای غسلش. به هر حال، دلیل بر این اعتبار چیست؟

به نظر می آید که در باب خمس، خود آیه شریفه، دلیل است: (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ مَا أَنْزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا یَوْمَ الْفُرْقَانِ یَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ).[9] می گوید اگر ایمان به خدا دارید، خمسش (لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیَتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ). این شرطش ایمان به خداست، پس اگر شما خمسش را بپردازید تا دیگران بگویند این آدم سخیّ است یا بگویند این چه آدم پولداری است، چه آدم خوبی است و بتوانید بعداً به عنوان این که خمس می پردازید، سر مشتری ها کلاه بگذارید و بتوانید احترام افراد را حفظ کنید، این مشمول آیه شریفه نیست. در آیه خمس، بعید نیست که خود آیه خمس، قصد قربت را داشته باشد.

در باب حج فرمود: (وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً)[10] برای خداست بر مردم که حجّ خانه خدا به جا بیاورند. اگر این حج را لا لله بیاورد، به «لله» آن عمل نکرده است.

اما در زکات چرا؟ در نماز چرا؟

«و صلّی الله علی سیّدنا محمّدٍ و آله الطاهرین»

----------

[1]. بینه (98): 5.

[2]. نساء (4): 59.

[3]. نساء (4): 80.

[4]. نور (24): 54.

[5]. آل عمران (3): 32.

[6]. من لا یحضره الفقیه 2: 93.

[7]. الکافی 8: 234. کتاب الروضة، حدیث 312.

[8]. وسائِل الشیعة 1: 365، کتاب الطهارة، ابواب الوضوء، باب 1، حدیث 1.

[9]. انفال (8): 41.

[10]. آل عمران (3): 97.

درس بعدیدرس قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org