Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: باب پنجم: تلقيح مصنوعى

باب پنجم: تلقيح مصنوعى

(س 1335) جوانى متأهل و مقيّد به انجام دادن فرايض دينى هستم كه با آزمايشاتى كه روى من انجام شده، به اين نتيجه رسيده اند كه بيضه هايم اِسپِرم توليد نمى كنند و دليل آن هم نقايص مادرزادى است و به همين دليل، از داشتن فرزند به شكل طبيعى محروم مى باشم. پزشكان معالج، راهى را براى بارور كردن همسرم پيشنهاد كرده اند كه به وسيله نطفه شخص ديگرى و از طريق تزريق اسپرم صورت مى گيرد. براى اين كار و براى رفع مشكل شرعى، بنا به توصيه پزشكان، ابتدا من بايد همسر خود را براى مدّتى طلاق بدهم و پس از گذشت مدّت عده همسرم، بدون ديدن شخصى كه قرار است نطفه او تزريق گردد، صيغه محرميت به مدّت نيم الى يك ساعت براى تزريق اسپرم خوانده مى شود و بعد از آن، من مى توانم به همسر خود رجوع كنم و دوباره صيغه عقد بخوانيم. آيا اين كار جايز است؟

ج ـ طلاق دادن زن توسط مرد، ولو به انگيزه اينكه زن بعد از تمام شدن عدّه، صيغه ديگرى شود و از او حامله گردد، مانعى ندارد و اين گونه طلاق ها، مثل طلاق هاى ديگر، درست و صحيح است؛ ليكن بايد از آن مردِ صاحب اسپرم، وكالت گرفته شود، يعنى او اجازه داده باشد كه زنى را برايش به مدّت نيم ساعت يا زيادتر يا كم تر، صيغه كنند و همين قدر كه اجازه داده باشد، هر چند الآن شناخته شده نباشد، اجراى صيغه به وكالت از او مانعى ندارد؛ چون صيغه براى صاحبِ اسپرم خوانده مى شود. ليكن در صيغه، همان طور كه مدّت بايد معلوم باشد، مَهر هم لازم است و بايد معلوم باشد و مَهر را هر چند ديگرى هم بپردازد، صحيح و نافذ است؛ و ناگفته نماند كه چون دخول و آميزش انجام نگرفته، بلكه اسپرم از غير راه دخول، وارد رَحِم زن شده، به نظر بنده، نگه داشتن عدّه از صاحبِ اسپرم براى او لازم نيست و با تمام شدن مدّت صيغه، شوهر مى تواند او را همان لحظه دوباره براى خودش عقد نمايد و بچه به دنيا آمده از راه اسپرم، بچّه زن محسوب مى شود و زن، حقيقتاً و قطعاً مادر اوست؛ چون از راه مشروع و حلال، اسپرم وارد رَحِمش شده؛ و امّا نسبت به مرد، يعنى شوهر زن، گرچه فرزند صُلبى او نيست؛ ليكن اگر دختر باشد، به حكم دختر زوجه و رَبيبه بودن، محرم است و از اين جهت هم اشكالى در كار نيست. 25/7/79

(س 1336) مرد و زنى كه خويشاوند بوده اند، با هم ازدواج كرده اند؛ امّا فرزندان متولّد شده از آنها ناسالم اند. پزشكان مى گويند در صورتى كه نطفه مرد را با تخمك زن ديگرى در خارج از رَحِم، مخلوط كنند و در رَحِم همسر او قرار دهند، فرزندان سالم متولّد خواهند شد. در اين صورت بفرماييد:

1. آيا اصل عمل، اشكال دارد يا خير؟

2. در صورت اشكال نداشتن، همسر مرد ـ كه نطفه ديگرى در رَحِم او قرار گرفته ـ حكم مادر پيدا مى كند يا خير؟

3. زنى كه از او تخمك گرفته شده، نسبت به فرزند متولّد يافته، چه حالتى خواهد داشت؟

4. آيا اين فرزند، از مادرى كه به صورت نطفه در رَحِمش قرار گرفته، ارث مى برد يا خير؟ از زنى كه از او تخمك گرفته شده چطور؟

5. در صورتى كه زنى كه تخمك از او گرفته مى شود، غير مسلمان باشد، چه صورتى دارد؟

6. آيا گرفتن تخمك از زنِ نامحرم يا زنِ محرم مثل خواهر، مانعى دارد يا خير؟

ج 1 ـ امتزاج اسپرم زوج با تخمك زن ديگر در خارج و تلقيح آن به زوجه، يا زن مذكور يا زن ثالث، ظاهراً مانعى ندارد، چون نه زناست و نه وارد نمودن منى در رَحِم زن اجنبيّه.

ج 2 ـ زن صاحب رَحِم كه تخمك (منشأ نطفه امشاج) متعلّق به او نيست، مادر محسوب نمى شود. آرى، با شير دادن و تحقّق بقيّه شرايط رضاع، مادر رضاعى مى شود.

ج 3 ـ اگر صاحب نطفه اعراض ننموده و عرفاً آن زن را صاحب تخمك مى دانند، مادر محسوب مى شود.

ج 4 ـ فرزند به دنيا آمده، از شوهرى كه صاحب اسپرم است، ارث مى برد و مادر بودن زنى كه تخمك به او تعلّق دارد، در صورتى كه اختلاط نطفه و تخمك با خواست آن زن بوده و اعراض ننموده (مانند قرار دادن در بانك اسپرم تا هر شخصى كه خواست از آن استفاده كند)، ظاهراً ثابت است و ارث مى برد.

ج 5 ـ مانعى ندارد و فرزند، تابع اشرف ابوين است.

ج 6 ـ گرفتن تخمك از محارم مردى كه صاحب اسپرم است، نمى توان گفت كه جايز، بلكه حرام است و بايد از اين گونه اعمال كه بر خلاف اصول اخلاقى توالد و تناسل است، جدّاً پرهيز نمود و در مفروض سؤال، نسبت به گرفتن تخمك از غير محارم، فى حدّ نفسه، مانعى ندارد. 23/5/77

(س 1337) با توجّه به پيشرفت علم پزشكى در لقاح خارج رَحِمى، چنانچه اين امكان ـ كه كلّ دوره نُه ماهه قبل از تولّد در محيط آزمايشگاهى طى شود ـ فراهم گردد، اولاً حلول روح به اين جنين در چه مرحله اى خواهد بود؟ ثانياً چنانچه سلّول هاى مورد نياز متعلّق به زن يا مرد يا هر دو، جهت تشكيل نطفه از «بانك اسپرم» كه از افراد ناشناس تهيّه شده باشد، تأمين گردد، جنين، حلال زاده است يا خير؟ مسئله محرميّت او به زن و شوهر چگونه خواهد بود؟

ج ـ زمان حلول روح را با حكم شرعى و فقهى نمى توان معيّن نمود و حكم فقهى مسئله، آن است كه هر زمان جنين آزمايشگاهى به سر حدّ رشد و تماميت خلقت و حركت همانند جنين چهار ماه در رَحِم رسيد، محكوم به احكام حلول روح است و تشخيص آن هم با اهل خبره و اطّلاع مورد وثوق است؛ و امّا بقيّه احكام جنين آزمايشگاهى، اگر نطفه زن و مرد هر دو از بانك اسپرم گرفته شده و فرض هم بر اين است صاحبان نطفه ها اِعراض نموده اند، اگر بعداً ثابت شد و يا از اول معلوم بود كه صاحبان نطفه چه افرادى هستند، ازدواج آنها با چنين فرزند آزمايشگاهى، اگر نگوييم جايز نيست، قطعاً احتياط در ترك آن است، چون از اجزاى آنهاست؛ و امّا نسبت به ارث، احتياط در ترك توارث است، اگر نگوييم به صورت فتواست و نسبت به غير آنها، نسبت رَحِمى ندارد و در حكم فرزندى است كه تمام نطفه، مأخوذ از گياه و پرورش يافته در آزمايشگاه است. 29/7/77

(س 1338) زن و شوهرى مدّتى از ازدواج آنان گذشته و صاحب فرزند نشده اند. پزشك متخصّص، تشخيص داده كه نطفه آنان ضعيف است و اگر بخواهند بچّه دار شوند بايد نطفه آنان را در رَحِم مصنوعى تقويت كنند و بعد از تقويت، آن را به رَحِم زن، تلقيح نمايند. آيا اصل اين عمل جايز است يا خير؟ و در صورت جواز، آيا بچّه اى كه با اين كيفيت به دنيا مى آيد، به زن و شوهر ملحق مى شود و از آنان ارث مى برد يا خير؟

ج ـ هم عمل جايز است و هم بچّه به صاحب نطفه، يعنى همان زن و شوهر مُلحق مى شود و حكم بچّه اى را دارد كه از اول در رَحِم طبيعى مادر رشد كرده و به دنيا آمده است. 8/12/77

(س 1339) 1. وارد نمودن اسپرم مرد اجنبى كه در «بانك اسپرم»[1] نگهدارى مى شود، از طريق تلقيح مصنوعى در رَحِم زن مسلمانى كه شوهرش عقيم است، با رضايت شوهرش، چه حكمى دارد؟

2. آيا لازم است فرزند، صاحب اسپرم را بشناسد يا خير؟

3. اگر صاحب اسپرم را نشناسد و بين فرزندان اين مرد و اين فرزند در آينده ازدواجى صورت بگيرد، چه صورتى دارد؟

ج 1 ـ وارد نمودن اسپرم مرد اجنبى به رَحِم زن، فى حدّ نفسه حرام است و براى رفع مشكل نداشتن فرزند، مى توان اسپرم مرد اجنبى و تخمك همسر را در خارج (شرايط آزمايشگاه) مخلوط كرد و سپس جنين حاصل را به رَحِم زن انتقال داد كه در اين صورت، همسر كه صاحب تخمك منشأ است، مادر محسوب مى شود، و صاحب اسپرم نيز در صورتى كه از نطفه خود اعراض نكرده باشد، پدر محسوب مى شود. آرى، در صورتى كه مرد اجنبى از نطفه خود اعراض كرده باشد (مثلاً نطفه را در بانك اسپرم قرار داده تا هر كس خواست، از آن استفاده كند)، پدر محسوب نمى شود؛ امّا در صورتى كه صاحب اسپرم شناخته شود، نسبت به امر ازدواج، احتياط، امرى لازم است، بلكه خالى از وجه نيست. به هر حال، شوهر، پدر محسوب نمى شود، چون صاحب اسپرم نيست؛ امّا همه آثار فرزند بودن آن بچه براى شوهر و اقوام ـ ولو صاحب نطفه نباشد ـ به خاطر حَرَج و مشقّتى كه در نداشتن فرزند و ترتيب آثار اجنبى بر فرزندخوانده در شرايط فعلى وجود دارد، مترتّب است بجز آثار ارث كه در اين جهت حكم اجنبى را دارد كه با هبه و تصرّفات منجّزه و يا وصيّت به ثلث مى توان او را در حكم وارث قرار داد و علاوه بر حكم ذكر شده، بچه به حكم ربيبه بودنش نيز به آن شوهر مَحرم است، به شرط حصول آميزش شوهر با همسر خودش كه در محرميّت مرد با ربيبه، فقط صدق ربيبه و دختر زن بودن مناط است نه انعقاد نطفه اش در رَحِم زن، قبل از ازدواج با شوهر. هر چند متعارف چنين بوده، ليكن محض تعارف و تقارن است و دليلى بر شرطيّت اين تقارن وجود ندارد. پس اطلاق ادلّه محرميّت ربيبه، محكم است؛ بعلاوه كه الغاى خصوصيّت بر فرض قصور ادلّه و عدم اطلاق، خالى از قوّت نيست. بنابراين، تنها صورت تلقيح اسپرم مرد در خارج رَحِم و بعد وارد رَحِم نمودن، راه درستى است، ليكن ناگفته نماند اگر پيمودن اين راه و راه هاى ديگر داراى حَرَج و مشقّت باشد، وارد كردن نطفه اجنبى به رَحِم زن از طريق تلقيح مصنوعى به حكم لاحَرَج، مانعى ندارد، و همان گونه كه حَرَج، نافى و رافع بعضى از حرام هاست، رافع اين گونه حرام ها نيز خواهد بود.

ج 2 ـ در صورتى كه مرد اجنبى از نطفه خود اعراض كرده باشد (كه فرض نيز همين است) ظاهراً و عرفاً پدر محسوب نمى شود و هيچ يك از آثار پدر و فرزندى را ندارد و لازم نيست كه فرزند، صاحب اسپرم را بشناسد، ولى در صورتى كه صاحب اسپرم شناخته شود، نسبت به امر ازدواج، احتياط امرى لازم بلكه خالى از قوت نيست.

ج 3 ـ علاوه بر اينكه لازم است صاحب اسپرم از نطفه و اسپرم خود اعراض كند، بايد از اسپرمى هم كه صاحبش مجهول مى باشد استفاده شود تا مشكل ازدواج با محارم ديگر پيش نيايد، ليكن به هر حال، اگر صاحب اسپرم و محارم شناخته شوند ازدواج با آنها بنا بر احتياط واجب ـ اگر نگوييم اقوى ـ بايد ترك شود همچنان كه صحّت بقاى چنين ازدواجى هم كه قبلاً با جهل انجام گرفته نيز مشكل است، و بنا بر احتياط ـ اگر نگوييم اقوى ـ جدا شدن آنها از همديگر و ترتيب آثار وطى به شبهه نسبت به وطى ها و...گذشته آنها بار مى شود؛ و ناگفته نماند كه نه تنها مجهول بودن صاحب نطفه براى جلوگيرى از مشكلات آينده لازم است، بلكه تحقيق براى شناخت صاحب اسپرم مجهول با حجّت شرعيه بسيار مشكل است و مشكل بودن اثبات، امر ازدواج و ترتّب آثار را آسان مى كند.

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. Sperm Preserving Center

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org