Loading...
error_text
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: کتابخانه فارسی
اندازه قلم
۱  ۲  ۳ 
بارگزاری مجدد   
پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی :: باب پنجم: احكام وصى و ناظر

باب پنجم: احكام وصى و ناظر

(س 755) طبق وصيّت ميّت، وصى معيّن شده و مدّت سه سال است كارهاى ميّت را انجام داده است. آيا بدون اجازه وصى، ورثه حقّ تصرّف در اموال متوفّا را دارند؟ آيا ورثه مى توانند ادّعا كنند كه احتياج به وصى ندارند وخودشان در اموال ميّت تصرّف كنند و به دلخواه خود مصرف كنند؟ در اين صورت، آيا وصى مسئوليت شرعى ندارد؟

ج ـ تخلّف از وصيّت ميّت ـ چه نسبت به وصى و چه نسبت به مورد وصايت ـ غير جايز است، مگر نسبت به وصيّت مازاد بر ثلث كه نفوذش تابع نظر ورثه است؛ و صِرف گفته ورثه، تغيير دهنده حكم وصيّت نيست و تصرّف ورثه قبل از عمل به ثلث و تقسيم آن، حكم تصرّف در مال مشترك و مشاع را دارد كه بدون رضايت همه شركا كه يكى از آنها خود متوفّاست، جايز نيست. 17/1/78

(س 756) طبق وصيّت پدرم يك قطعه زمين به عنوان ثلث، از اموال متوفّا مشخص شد و در اختيار وصى قرار گرفت و ايشان نيز مقدارى از ثلث را پرداخت نموده است. در حال حاضر او قصد دارد زمين فوق را بفروشد با اين توضيح بفرماييد:

1. فروش زمين ياد شده از نظر شرعى چه حكمى دارد؟

2. آيا پس از فروش، ورّاث هم از اين زمين حقّى مى برند؟

ج 1 ـ تابع نظر وصى مى باشد و صحيح است.

ج 2 ـ با فرض وصيّت ميّت به ثلث، ثلث حقّ ميّت است و حَسَب نظرش بايد عمل شود؛ و ورّاث از حيث ورثه بودن نسبت به ثلث حقّى ندارند. 23/3/80

(س 757) با توجه به اينكه يكى از سه وصىّ ثلث اموال فوت كرده است، آيا بازماندگان وصىّ فوت شده مى توانند در انجام ثلث جدّ خود، دخالت و يا نظارت نمايند؟

ج ـ وصايت، قابل انتقال به ورثه نيست؛ و ناگفته نماند كه اگر موصى، سه نفر وصى را به قيد استقلال وصى ننموده باشد، دو نفر وصىّ ديگر بدون حكم ثالث از طرف حاكم حقّ تصرّف ندارند.[1]

(س 758) شخصى فرزند نداشته، بنابراين طّى وصيّت نامه اى كه مورد قبول افراد ذى نفع بوده اموال خود را تقسيم كرده و كم تر از ثلث مالش، يعنى چهار هزار متر باغ را به عنوان خيرات براى خود معيّن كرده و خواهر زاده اش را ناظر قرار داده كه درآمد باغ مذكور را پس از برداشت يك دهم آن به عنوان اجرت، بقيّه را به مصرف نماز، روزه و خيرات برساند. فرد مذكور در پانزده سال گذشته چيزى از درآمد فوق را در اين راه خرج نكرده و مدركى ندارد و اخيراً اقدام به فروش قسمتى از ملك مزبور نموده است. با اين توضيح بفرماييد:

1. آيا ناظر حقّ فروش باغ فوق را دارد؟ (در صورتى كه در متن وصيّت نامه موارد مصرف درآمد قيد شده باشد)؟

2. اگر ناظر به وصيّت عمل نكرد، آيا مى توان او را عزل و شخصى امين كه به وصيّت عمل كند جايگزين او نمود.

3. آيا بعضى افراد ذينفع مى توانند بر خلاف متن وصيت نامه تصميم بگيرند؟

4. چه كسى بايد حقّ ضايع شده را مطالبه كند و طبق وصيّت نامه به مصرف برساند؟

ج 1 و 2 و 3 ـ پاسخ روشن است و تصرّف در مال ديگران، تابع كيفيّت اذن و وصيّت مى باشد.

ج 4 ـ حقوق ذوى الحقوقى كه خود ذوى الحقوق توانايى و قدرت اخذ حق را ـ ولو از باب سالبه به انتفاء موضوع ـ ندارد، مطالبه كننده اش حاكم اسلامى است. 14/5/77

(س 759) اگر شخصى وصيّت نمايد كه پس از مرگش او را در محلِ خاصّى، مثلاً در محلِ تولّدش دفن نمايند، چنانچه عمل به وصيّت براى وصى سختى اى نداشته باشد، تخلّف وصى از وصيّت چه حكمى دارد؟

ج ـ در فرض مزبور، تخلّف از وصيّت، حرام است و وصىّ با اجازه مقامات قانونى، حقّ نبش دارد. 28/5/75

(س 760) اگر انجام وصيّت توسط وصى، محتاج به عملى است كه عرفاً اجرت دارد و وصى نيز قصد مجّانيّت نكرده باشد، در اين صورت، آيا وصى مى تواند اجرت المثل عمل را مطالبه نمايد؟

ج ـ آرى، مى تواند مطالبه نمايد، چون عمل مسلِم كه تبرّع نباشد، داراى اجرت است. 3/4/70

(س 761) اگر شخصى چند نفر را وصىّ خود قرار دهد، آيا آنها بعد از مرگ موصى مى توانند به وصيّت متوفّا عمل ننمايند؟

ج ـ در وصى شدن وصى، قبول او شرط نيست و به محض ايصاى موصى، وصى موظّف به عمل به وصيت است. آرى، در حال حيات موصى، اگر وصيت را رد كردند و به موصى هم ابلاغ نمودند، عمل به آن لازم نمى باشد. 20/4/84

(س 762) چند نفر به عنوان وصى از طرف شخصى تعيين شده اند، چنانچه يكى از آنها فوت كند، آيا بقيّه آن افراد، هر كارى را انجام دهند، صحيح است؟ يا اينكه هر كدام بايد عهده دار امور وصيّت بشوند و هر يك كنار رفت، شخص ديگرى جايگزين او مى گردد؟

ج ـ حاكم شرع، على الأحوط يك نفر ديگر را جايگزين مى نمايد. 25/12/74

(س 763) بنده از طرف پدرم به عنوان وصىّ تعيين شدم. لذا بعد از فوت ايشان، ضمن انجام امور محوّله و ارزيابى و احتساب ماترك ايشان، جهت جلوگيرى از هرگونه اشتباهى، ساختمان مسكونى و قسمتى از وسايل منزل را، به عنوان ثلث متوفّا منظور نمودم كه طبق وصيّت او با اجازه مجتهد وقت در هر راهى كه صلاح بداند، مصرف نمايم. اكنون بعضى از ورّاث ادّعا مى كنند كه بايد همه اموال بين ورثه تقسيم شود و سپس مقدار ثلث را به دلخواه خود از هر جنسى كه خواستند كنار بگذارند. آيا ورثه حقّ دخالت دارند يا نه؟

ج ـ در عمل نمودن وصىّ به وصيّت، رضايت و موافقت بقيّه ورثه لازم نيست و حقّ دخالت هم ندارند، و در تعيين ثلث، وصى بايد رضايت بقيّه ورثه را جلب نمايد، چون ثلث به عنوان اشاعه و شركت است، مگر آنكه خود موصى ثلث را معيّن نموده باشد. 28/7/74

(س 764) شخصى طبق وصيّت نامه، ثلث ماتَرَك خود را به دو نفر به عنوان وصى، تمليك نموده است. يكى از اوصيا، قبل از موصّى فوت نموده است. با اين فرض، آيا به ورثه وصىّ فوت شده قبل از موصى، به موجب وصيّت نامه تمليكى، حقّى تعلّق خواهد گرفت؟ و آيا وصىّ ديگر مى تواند به مورد وصيّت به تنهايى عمل نمايد يا خير؟

ج ـ در وصيت تمليكيّه، فوت سبب بطلان نمى گردد، بلكه مالى موصى به، به ورثه او مى رسد. آرى، وصىّ ديگر مى تواند شخصاً به مورد وصيت عمل نمايد و فوت وصى سبب بطلان وصيّت نسبت به وصايت او كه وصيّت عهديه است، مى گردد؛ و وصى بودن شخص، ارث برده نمى شود، و مانند وكالت وكيل است؛ و اما نسبت به عمل وصى ديگر، در صورتى كه هر كدام را مستقلاً وصى خود قرار داده، وصىّ باقى مانده مى تواند به تنهايى به وصيت عمل نمايد و وصى مى باشد، ولى اگر مستقلاً قرار نداده است و از كلام و وصيت او استقلال هر كدام ظاهر نباشد، وصىّ باقى مانده نمى تواند به تنهايى در مورد وصيت عمل نمايد، بلكه بايد حاكم شخصى را ضمّ به او نمايد. 24/8/75

(س 765) شخصى در وصيت نامه اش چنين آورده است: «اين جانب فرزندم سيد محمد را وصىّ شرعى و قائم مقام قانونى بعد از فوت خود قرار دادم تا با نظارت دو فرزند ديگرم سيد اسماعيل و سيد على به خواسته هايم به شرح زير جامه عمل پوشانده و به وظايف وصايت اقدام نمايند...».

1. آيا عبارت مذكور در خصوص ناظر، ظهور در نظارت استطلاعى دارد يا استصوابى؟

2. آيا قبول ناظر، در زمان حيات موصى يا بعد از مرگ او، شرط صحّت نظارت است يا خير؟

3. با فرض عدم اشتراط قبول و يا در صورت قبول ناظر، آيا نظارت فقط حقّ است تا قابل بازگشت باشد يا آنكه تكليف نيز هست تا قابل بازگشت نباشد؟

4. يكى از دو ناظر از اعمال نظارت، خوف فتنه خانوادگى دارد و در صورت مداخله، احتمال اختلاف و نزاع مى رود؛ در اين صورت آيا تكليف به نظارت هم چنان باقى است.

ج 1 ـ آنچه از ظاهر عبارت فهميده مى شود، نظر استصوابى بوده و در صورت اختلاف، نياز به محاكم شرعى را مى طلبد.

ج 2 ـ آرى، قبول، شرط صحّت نظارت است.

ج 3 ـ از جواب دوم روشن شد.

ج 4 ـ در صورت خوف فتنه، تكليفى براى ناظر نيست. 31/4/81

(س 766) بعد از فوت شخص، آيا ورثه مى توانند فردى را به عنوان وصىّ او انتخاب نمايند يا نظر متوفّا در زمان حيات شرط است؟

ج ـ چون اموال بعد از فوت متعلّق به ورثه است، مى توانند فردى را به عنوان وكيل در دخل و تصرّفات قرار دهند، و وصى تنها به وسيله خود متوفا در زمان حياتش معلوم مى گردد. 12/9/70

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. براى توضيح بيشتر به تحريرالوسيله، ج2، مسئله 43، كتاب الوصيه مراجعه كنيد.

عنوان بعدیعنوان قبلی




کلیه حقوق این اثر متعلق به پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی صانعی می باشد.
منبع: http://saanei.org